ترا جانم صدا کردم، ولیکن برتر ازجانی
ترا جانم صدا کردم، ولیکن برتر ازجانی
مگرجان بیتومیمانددراین تندیس انسانی
نشایدگفت مه رویی که تووالاتر از ماهی
فروزانترزِخورشیدی وگرمابخش ورخشانی
مرااعجازلبهایت،کند واقف بدین معنی
که آن یُحیي که میگفتندومیگویندتو آنی
دوچشمانسیہپوشت نه تنها غارتجان کرد
که بعدازدیدنش درمن نمانده دین وایمانی
پریشان شددل زارم زعطروبوی آغوشت
پریشانترشودآندم که گیسو را بیَفشانی
توراخالق برای خود گمانم خلقتت کرده
و یانه اینکه توخالق،به هرربّی وسبحانی
نمیدانم چه میگویم کلامم کفرمطلق شد
دلیل کفرمن هستی و بانی هر عصیانی
نباید کرد توصیفت میان شعرها اما
قلم جزگفتن وصفت، نیاردهیچ عنوانی
به هرصفرجنونانگیزطلبمیدارمت جانم
توراجانم صداکردم، ولیکن برتر ازجانی
مگرجان بیتومیمانددراین تندیس انسانی
نشایدگفت مه رویی که تووالاتر از ماهی
فروزانترزِخورشیدی وگرمابخش ورخشانی
مرااعجازلبهایت،کند واقف بدین معنی
که آن یُحیي که میگفتندومیگویندتو آنی
دوچشمانسیہپوشت نه تنها غارتجان کرد
که بعدازدیدنش درمن نمانده دین وایمانی
پریشان شددل زارم زعطروبوی آغوشت
پریشانترشودآندم که گیسو را بیَفشانی
توراخالق برای خود گمانم خلقتت کرده
و یانه اینکه توخالق،به هرربّی وسبحانی
نمیدانم چه میگویم کلامم کفرمطلق شد
دلیل کفرمن هستی و بانی هر عصیانی
نباید کرد توصیفت میان شعرها اما
قلم جزگفتن وصفت، نیاردهیچ عنوانی
به هرصفرجنونانگیزطلبمیدارمت جانم
توراجانم صداکردم، ولیکن برتر ازجانی
۵۲۶
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.