پارت

پارت ۸

#سومی
از کمپانی زدم بیرون و رفتم سمت خونه پدریم ! ما خانواده آن چنان پولداری نبودم و من با بورسیه تونسته بودم وارد دانشگاه پاریس بشم و این دیگه آخرین ترمم بود اگه استاد پایان نامه ام رو قبول کنه دیگه میتونم به عنوان یه طراح کار کنم !
رسیدم دم خونه ! صدای جیغ و فریاد میومد لز توی خونه مون ! خیلی ترسیدم و با بدو رفتم توی خونه ! وای خدا پدرم داشت مامانمو میزد اونو از زیر دستش کشیدم بیرون ! و هولش دادم روی زمین پدرم الکلی بود و هر وقت مست میشد مامانمو میزد !
من: ای کثافت اشغال!!! بس کن دیگه هنوزم این عادتت رو ترک نکردی !! نگاه کن به چه روزی انداختیش!!
پدر: ههه بالاخره اومدی ! تا الان کجا بودی حیف نون !
میخواست منو هم بزنه که مادرم اومد جلوم و نزاشت که به من بخوره ! کمربند خورد توی صورت مامانم !
من: مامان !!😭😭
مامان: عزیزم ! اینجا چیکار میکنی مگه نباید الان توی پاریس باشی ؟! درس بخون عزیزم ! فکر مامانی نباش ! من طاقت میارم !
من: مامان 🥺 چه طور این مدت اینطوری زندگی میکردی؟!! چرا به من چیزی نمی گفتی! نمی زارم حتی یه دقیقه توی این خونه بمونی ! ازش شکایت میکنیم ! نمی زارم این بلا هارو سرت بیاره !
بلندش کردم و لباساشو گذاشتم توی چمدون !!
من: من دخترش نیستم اگه بزارم حتی یه ثانیه زیر دست تو بمونه!
پدر: برو گمشو ! همتون گربه اید ! بهتر که لش مرگتون رو از ابن خونه گم کنین !
از توی خونه درش آوردم و آوردمش خونه خودم خونه خودم کوچیک بود و اجاره ای !
مامان: اخه عزیزم ! نمیخوام برات دردسر باشم تو خودتم تحت فشاری اصلا چرا اومدی سئول ؟؟! ها ؟
من: مامان تو اصلا مزاحم من نیستی من هرطوری شده دووم میارم ! استادم اومده کره اگه بتونم راضیش کنم که پایان نامه ام رو قبول کنه میتونم شروع به کار کنم! مامان من پولدار میشم به خاطر تو الانم بیا بریم بیمارستان نمیتونم اینطوری ببینمت صورتت همش زخم اون بی همه چیز این بلا رو سرت اورده 😭 بمیرم برات !
بلندش کردم و بردمش بیمارستان و زخم هاشو درمان کردن ! ازش شکایت کردم اگه بتونم حتی دوماه هم بندازمش زندان خیلی خوب میشه !
#هیونووک
دیگه کار های دانشگاه داشت تموم میشد ! از دانشگاه اومدم بیرون  گفتم برم یه سر بزنم به این کمپانی که جویی توش کار میکنه ! سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت کمپانی بیگ هیت!
اومدم توی کمپانی ! توی راهرو میگشتم برای خودم که اتاق جویی رو پیدا کردم ! در زدم و گفت که بیام تو
دیدمش پشت میزش بود و سرش توی گوشیش بود داشت یه اهنگ پخش میشد ( N.O ) اصلا به اینکه کی اومد تو توجه نمی کرد و محو دیدن بود... رفتم پشت صندلیش و نگاه میکردم به صفحه گوشیش
من: یاااع!!! جویی!! حواست کجاس ! پایان نامه میخوایی؟؟ 😄
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
دیدگاه ها (۸)

یک عدد مرررگ 😍😍😍

ای جوونم جین کیوت خودمه 😍😍

چرا انفالو میکنین !!؟؟ ناراحت میشما!!🥺🥺 یا فالو نکنین یا اگه...

پارت ۷ #تهیونگ آرمی نبوده ! مگه میشه!؟ خب چرا که نه آدم های ...

خیانت.

《مدرسه رویایی》

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط