پارت ۷
پارت ۷
#تهیونگ
آرمی نبوده ! مگه میشه!؟ خب چرا که نه آدم های سختکوشی مثل اون اصلا به چیز دیگه ای به جز کار و حرفه شون توجهی نمیکنن !
جویی: خب فردا تک تک تون بیایید به اتاقم برای مصاحبه های فردی تا ببینم ویژگی ها خصوصیات فردی تون ، علایق هاتون و نفرت هاتون رو بشناسم این کمک میکنه که توی کارم خوب پیشرفت کنم ! آها لباس مشکی بپوشین !
میخواد در موردمون بدونه ! خب تو اینترنت سرچ کنه دیگه ! آرمی ها ویژگی های ما رو به خوبی میدونن ! بره از اونا بپرسه ! نمیدونم چرا از اینکه ما رو نمیشناخت ناراحت بودم و حرصی شده بودم. چرا باید ما خودمون باهاش حرف بزنیم !؟ من حوصله اش رو ندارم! خیلی خشکه و سرد میزد ! ولی خب به هر حال هر چی میگه باید انجام بدیم !
حرف هاشو خیلی مختصر و کوتاه بهمون زد و از اتاق خارج شد !! منو کوکی با قیافه پوکر به هم نگاه میکردیم ! یهو دیدم جیمین افتاد دنبالش و از سالن خارج شد !
#جیمین
نمیدونم چرا رفتم دنبالش ! اصلا چرا دارم اینکار رو میکنم! فقط میدونم اون بهم حس خوبی رو داد ! حسی که تاحالا نداشتم ! رفتم جلوش و وایستادم !
جویی: جیمین شی !! کاری داشتی باهام !؟
من: م..من ؟! آه.. اره میخواستم بیشتر در مورد خودتون بگید ! میدونین ؟! میخوام بیشتر باهاتون آشنا بشم !
جویی: خب چرا انقدر عجله داری فردا توی مصاحبه با تک تک تون آشنا میشم ! میدونی من خیلی سرم شلوغه! باید برم
و از کنارم رد شد ...
توی ذهنم : ههها!!! یعنی از ما سرت شلوغ تره ؟؟ ☹ وای اصلا چرا جلوش ضعف نشون میدی پارک جیمین ! عجبا ! مگه اون کیه ! من یکی از اعضای بی تی اس ام! قشنگ احساسی که نسبت بهش داشتم برعکس بودا 🤔 یااا جیمین شی !! فایتینگ !
نمیدونم چرا این افکار میومد توی سرم ! وای یهو گشنم شد چرا؟! شیکمم! وای گرسنمه ! این دختره باعث شد هر چی خوردم هضم بشه ! تف !😑
#جویی
عجب کمپانی !! خیلی باحاله خب خب ! اتاق من کجاس ! اهان اینجاس ! در رو باز کردم واو خیلی باحال بود شیک و پشت میزم نشستم ! خب دیگه کار من شروع شده بود ! یهو سومی اومد توو
سومی: آه استاد فکر نکنم امروز به من احتیاجی داشته باشی ! خب به هر حال من که هنوز مدرک نگرفتم هر وقت به کمک من احتیاج داشتی بهم خبر بدین! چون میخوام برم خانواده ام رو ببینم
من: آه خب باشه میتونی بری ! من هستم هروقت بهت نیاز داشتم بهت زنگ میزنم سلام منم به خانواده ات برسون !
رفت بیرون و منم شروع کردم به تحقیق در مورد بی تی اس خب ! الان باید خودمو جای آرمیها بزارم ! باید از روی رفتار هاشون تشخیص بدم که هر کدوم چه شخصیتی دارن !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
#تهیونگ
آرمی نبوده ! مگه میشه!؟ خب چرا که نه آدم های سختکوشی مثل اون اصلا به چیز دیگه ای به جز کار و حرفه شون توجهی نمیکنن !
جویی: خب فردا تک تک تون بیایید به اتاقم برای مصاحبه های فردی تا ببینم ویژگی ها خصوصیات فردی تون ، علایق هاتون و نفرت هاتون رو بشناسم این کمک میکنه که توی کارم خوب پیشرفت کنم ! آها لباس مشکی بپوشین !
میخواد در موردمون بدونه ! خب تو اینترنت سرچ کنه دیگه ! آرمی ها ویژگی های ما رو به خوبی میدونن ! بره از اونا بپرسه ! نمیدونم چرا از اینکه ما رو نمیشناخت ناراحت بودم و حرصی شده بودم. چرا باید ما خودمون باهاش حرف بزنیم !؟ من حوصله اش رو ندارم! خیلی خشکه و سرد میزد ! ولی خب به هر حال هر چی میگه باید انجام بدیم !
حرف هاشو خیلی مختصر و کوتاه بهمون زد و از اتاق خارج شد !! منو کوکی با قیافه پوکر به هم نگاه میکردیم ! یهو دیدم جیمین افتاد دنبالش و از سالن خارج شد !
#جیمین
نمیدونم چرا رفتم دنبالش ! اصلا چرا دارم اینکار رو میکنم! فقط میدونم اون بهم حس خوبی رو داد ! حسی که تاحالا نداشتم ! رفتم جلوش و وایستادم !
جویی: جیمین شی !! کاری داشتی باهام !؟
من: م..من ؟! آه.. اره میخواستم بیشتر در مورد خودتون بگید ! میدونین ؟! میخوام بیشتر باهاتون آشنا بشم !
جویی: خب چرا انقدر عجله داری فردا توی مصاحبه با تک تک تون آشنا میشم ! میدونی من خیلی سرم شلوغه! باید برم
و از کنارم رد شد ...
توی ذهنم : ههها!!! یعنی از ما سرت شلوغ تره ؟؟ ☹ وای اصلا چرا جلوش ضعف نشون میدی پارک جیمین ! عجبا ! مگه اون کیه ! من یکی از اعضای بی تی اس ام! قشنگ احساسی که نسبت بهش داشتم برعکس بودا 🤔 یااا جیمین شی !! فایتینگ !
نمیدونم چرا این افکار میومد توی سرم ! وای یهو گشنم شد چرا؟! شیکمم! وای گرسنمه ! این دختره باعث شد هر چی خوردم هضم بشه ! تف !😑
#جویی
عجب کمپانی !! خیلی باحاله خب خب ! اتاق من کجاس ! اهان اینجاس ! در رو باز کردم واو خیلی باحال بود شیک و پشت میزم نشستم ! خب دیگه کار من شروع شده بود ! یهو سومی اومد توو
سومی: آه استاد فکر نکنم امروز به من احتیاجی داشته باشی ! خب به هر حال من که هنوز مدرک نگرفتم هر وقت به کمک من احتیاج داشتی بهم خبر بدین! چون میخوام برم خانواده ام رو ببینم
من: آه خب باشه میتونی بری ! من هستم هروقت بهت نیاز داشتم بهت زنگ میزنم سلام منم به خانواده ات برسون !
رفت بیرون و منم شروع کردم به تحقیق در مورد بی تی اس خب ! الان باید خودمو جای آرمیها بزارم ! باید از روی رفتار هاشون تشخیص بدم که هر کدوم چه شخصیتی دارن !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
۲۴.۱k
۰۵ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.