#وقتی_مربی_دنست_بود:)🥲💃🏻 #part_4

#وقتی_مربی_دنست_بود 🥲💃🏻

نویسنده : @lady_parya

#part_4

( ا.ت ویو )

سعی کردم دیگه بهش فک نکنمو راه افتادم سمت خونه ...
( پرش زمانی به نیم ساعت بعد )
رسیدم در خونه .
+ حالا باز باید به غرغرای مامان گوش بدم ایششش
دوچرخمو گذاشتم تو حیاط و کفشامو در آوردم و رفتم تو .
_ که اینطور ... انقد میخوام برم کلاس دنس میخوام برم اینجا اینجوری کنم اونجوری کنم منظورت همین بود ؟ ( با جیغغغغ )
+ اوه مامان ولم کن اصلا حوصله ندارم
_ نبایدم حوصله داشته باش ...
نزاشتم بقیه حرفشو بزنه و رفتم تو اتاقمو در محکم بستم .
+ پسره خبرچین بگیرم خفش کنما
نشستم رو تختم و هدفونو برداشتمو یه آهنگ رندوم پلی کردم .
( پرش زمانی به 3 ساعت بعد )
گوشام دیگه درد گرفت 3 ساعت تموم داشتم موزیک گوش میدادم . هدفونو برداشتم و گذاشتمش رو میز .
+ اوف مامانم که داره هنوز با خودش حرف میزنه ای خداااا
تصمیم گرفتم برم با لیسو حرف بزنم دلم خیلی براش تنگ شده کثافتت
یه دوش 10 مینی گرفتم و اومدم بیرون . موهامو گوجه ای بستم چون خیلی بهم میومد . یه آرایش ملایم و تابستونی کردمو یه تیشرت لانگ با یه شلوار کارگو پوشیدمو یه کلاه گذاشتم سرمو زدم بیرون .
خواستم برم در خونه ی لیسو ولی گفتم بزار یکم خوراکی هم بگیرم .

( لیسو یه خونه مجردی داره و با کای هستش )

خوراکی ها رو گرفتم و راه افتادم سمت خونش ‌.
( پرش زمانی به 5 دقیقه بعد )
رسیدم با آسانسور رفتم بالا و در خونشو زدم که در باز شد و لیسو اومد بیرون .
وقتی منو دید ...
.💗🫶🏻
ادامه دارد ...

#پایان_part_4
دیدگاه ها (۱)

#وقتی_مربی_دنست_بود:)🥲💃🏻 #part_5

#وقتی_مربی_دنست_بود:)🥲💃🏻 #part_6

شورت جانگکوک 😔🤣🔪

وایب کدوم یکی از اعضا رو میدی :)💗🥲

پارت ۶۴ فیک ازدواج مافیایی

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

《مدرسه رویایی》

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط