امشب به دلم مژده دهم آمدنت را
امشب به دلم مژده دهم آمدنت را
زآن سوی افق های غمم، در زدنت را
آنقدر به شوق آمده ام، طاقت من نیست
تا بوسه کنم گونه و حتی دهنت را
ای گل! که بهاری تر از این باغ شکفتی
در فاصله هم می شنوم عطر تنت را
چشم و دلم ای یوسف زیبا! شده روشن
با خاطره آورده صبا پیرهنت را
🍃❤️
زآن سوی افق های غمم، در زدنت را
آنقدر به شوق آمده ام، طاقت من نیست
تا بوسه کنم گونه و حتی دهنت را
ای گل! که بهاری تر از این باغ شکفتی
در فاصله هم می شنوم عطر تنت را
چشم و دلم ای یوسف زیبا! شده روشن
با خاطره آورده صبا پیرهنت را
🍃❤️
۳.۷k
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.