حکایت زن محکم و استوار همیشه دروغ بود

حکایت زن محکم و استوار همیشه دروغ بود ،
هیچ دختر بچه ای برای تبدیل شدن به زنی محکم و استوار زاده نمی شود .
همگی به شاهزاده ای لوس شبیه اند که معصومانه رویا می بافند .
سرنوشت است که آنها را جادوگر ، فتان و دلبر ، و یا زنی قوی و نیرومند میکند .
قول هایی که فقط حرف بودند ،
تقدیرهایی که نیمه کاره ماندند ،
شادی هایی که اتفاق نیفتادند
، مرگ ها ،
جدایی ها ،
به انسان نیرو می دهد .

و آن هنگام که رویاهای بافته شده با کارت های بازی چون قلعه ای سنگی فرو میریزد خداوند به انسان نیرو میدهد تا زیر آوار آنها له نگردد .

مادرم زن نیرومندی بود ،
من شیفته ی آن نیرو بودم ،
تصور میکردم که هرگز به مانند او نخواهم شد ، اما متاسفانه شدم .

اگر روزی صاحب دختری شوم
آرزو میکنم به جای زنی نیرومند ، زنی شاد باشد

#رعنا_شهناز
دیدگاه ها (۲۹)

قشنگه ؟😍

تو رو یه جاییهمین حوالی گمت کردم!که عطر تنت هستاما نگات نه!

یک نفر باید باشد...خیالت را از بودن روزهای بد راحت کند!آنقدر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط