من و تو(فصل ۲ پارت ۱۴)
من و تو(فصل ۲ پارت ۱۴)
پرستار:مبارک باشه! شما صاحب یه بچه ی کوچولو شدین...
_جنسیتش مشخص نیس؟ (خرذوق)
+تهیونگ به این زودی که مشخص نمیشه😂
پ:😂
_شاید دیدی مشخص شد😂
+😐😂
تهیونگ کمکم کرد تا پاشم... با هم سوار ماشین شدیم و بعد حرکت کردیم به سمت خونه...
(چند دقیقه بعد) (تو راه)
_امید وارم پسر باشه...
+نه دختر باشه...
_پسر!
+دختر!
_پسر!
+دختر بامزه تره!
_پسر باهوش تره. ...
با قیافه ی پوکر فیسی به تهیونگ نگاه کردم...
+الان من باهوش نیستم؟ 😑
_تو زنی!
+چه ربطی داره😂
(تو خونه)
_نونا از پلا ها میری بالا مراقب باش..
+باشه...
_خیلی سریع میری! صب کن...
+بابا بخدا مواظبم😐...
و بعد امد دستشو گذاشت رو پهلو هام....
+بخدا میخوای تا اخر حاملگیم همینجوری باشی😑...
_هستم... نگران نباش... (لبخند ملیح)
+😑
رسیدیم جلوی در اتاقم...
_میخوای بیام لباساتو عوض کنم؟..
+تهیونگ برو گمشو! 😐
_باش، ممنون که گفتی...
+خواهش میکنم... 😐
رفتم تو اتاق... لباسامو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم...
(ویو ارباب کیم )
∆.....
در خماری بمونین☺
پرستار:مبارک باشه! شما صاحب یه بچه ی کوچولو شدین...
_جنسیتش مشخص نیس؟ (خرذوق)
+تهیونگ به این زودی که مشخص نمیشه😂
پ:😂
_شاید دیدی مشخص شد😂
+😐😂
تهیونگ کمکم کرد تا پاشم... با هم سوار ماشین شدیم و بعد حرکت کردیم به سمت خونه...
(چند دقیقه بعد) (تو راه)
_امید وارم پسر باشه...
+نه دختر باشه...
_پسر!
+دختر!
_پسر!
+دختر بامزه تره!
_پسر باهوش تره. ...
با قیافه ی پوکر فیسی به تهیونگ نگاه کردم...
+الان من باهوش نیستم؟ 😑
_تو زنی!
+چه ربطی داره😂
(تو خونه)
_نونا از پلا ها میری بالا مراقب باش..
+باشه...
_خیلی سریع میری! صب کن...
+بابا بخدا مواظبم😐...
و بعد امد دستشو گذاشت رو پهلو هام....
+بخدا میخوای تا اخر حاملگیم همینجوری باشی😑...
_هستم... نگران نباش... (لبخند ملیح)
+😑
رسیدیم جلوی در اتاقم...
_میخوای بیام لباساتو عوض کنم؟..
+تهیونگ برو گمشو! 😐
_باش، ممنون که گفتی...
+خواهش میکنم... 😐
رفتم تو اتاق... لباسامو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم...
(ویو ارباب کیم )
∆.....
در خماری بمونین☺
۵.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.