امدی جانم به قربانت صفا اورده ای

:
🍁 🍂 🍁
"امدی جـــــانم به قربــــانت" صفـا اورده ای
لطف کـــردی بندگـــانت را به جــــا آورده ای

همچـــو یعقـوب از فـراقت کور و نابینا شدم
دیـــده ی رنجــور مـــــا را تـوتیـــا اورده ای

مـــرده بودم ای مسیحـــا دم بیا خوش امدی
برگلـویم یک نفـس قبـــل از کمـــا اورده ای

چون شقایق خون به دل دارم زهجرانت خموش
مرهمـی امشب تــو بـر این مبتلا اورده ای

شــاه خوبانی که یکدم مرحــمت فرموده ای
در نظـــرگاهت زاحســان این گــدا اورده ای
دیدگاه ها (۱)

نبینمت که غریبیبیا در آغوشمکدام خانه سزاوار توستجز وطنت!

گفتم بده از کنج لبت بوسه و گفتا.... ترسم سر پیری مرض قند بگی...

🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 از نگاهت به دلم پنجره ای باز میک...

گرفتن دستانت زیبا ترین تکراری دنیاست که با هربار تکرارش جانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط