می خندم

می خندم!

دیگر تب هم ندارم

داغ هم نیستم

دیگر به یاد تو هم نیستم

سرد شده ام

سرد سرد

نمی دانم

شاید…

شاید دق کرده ام!

کسی چه می داند…

بی حسم کردی.... نسبت به تمام حس های دنیا...!
دیدگاه ها (۱۰)

- لحظه شفاف صبح که از لبان آفتاب بیرون می زند، بازی سرخوشانه...

امشو شوشه لیپک لیلیونهامشو شوشه یارم برازجونهخخخخخ

آهسته بیاچیزی هم ننویس نظر هم نگذار همان که بخوانی بس است من...

به همیـن بغـض لعنتـی قســــمنوبت گریــه توهم میرسدشک نکـن .....

شاید در زندگی بعدیمان

وقتی دلم گرفته به تو فکر میکنم وقتی خوشحالم به تو فکر میکنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط