شاید در زندگی بعدیمان

شاید باری دیگر...شاید در مگانی دیگر و شاید در زمانی زودتز
شاید باری دیگر تو را ملاقات کنم
یا شاید در مکانی دیگر, به جز آن کتابخانه ی سرد و قدیمی...
در وقتی که هیچ بیماری تو را از من نگیرد.
ای کاش می شد; ولی دنیا بیشتر از آنچه که فکر میکردم ظالم بود.
کاش دوباره دیگری می آمد...
و شاید در زندگی بعدیمان...
.
.
.
.
(حال کردین خداوکیلی؟ تا افسرده نکنم ی ملت رو ول کن نیستم)
Rose
دیدگاه ها (۰)

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

★A writer? speaking★

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۱

صحچپتر ۱۱ _ دفتر خاطرات پنهانشب...آسایشگاه در سکوتی فرو رفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط