خرمالو

خرمالو
زن است....

پاییز
که به روزگارش بزند
نرم می شود....
رنگ
می گیرد.....
دلش....
موهاش.....
گونه هاش......

انار
اما
مرد است........
ساکت و
سخت و
ستبر....

دلتنگی اش
که برسد......
یک صبح
می بینی
ترک
برداشته است......
و تازه
دانه های سرخ درد را
می توان
از
لابلای ترک هایش دید......

اما
دیگر
کار
از کار
گذشته است
آن روز...
دیدگاه ها (۱)

قرار بود با سواد شویمیک عمر صبح زود بیدار شدیم... لباس فرم پ...

امروز را در خانه می مانمو در به روی کس نمی گشایم،اما بی در و...

به خاطر انارها برگرد...زیرا ما...زیر آن شکوفه های درخشانوعده...

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم. ولی دل به پاییز نسپرده ایم...! #...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط