زندگیاجباری
#زندگی_اجباری
P.3
+اها یاد یکی از فرشته هام افتادم اونم
جئونه
_چقد حرف میزنی
+راستی جئون... آقای جئون اسمتون...
_وای کلافم کردی جونگ کوک جئون جونگ کوک
+چیییی ببینمت تو رو
صورت کوکو بین دستاش گرفت
+نه امکان نداره تو کوک باشی
_کوک؟ زیادی صمیمی نشدی
+ اما جونگ کوکی که من میشناسم ایدله عضو بی تی اسه ولی..... ولی توهم خیلی بهش شباهت داری تو.... واقعا
_لعنتی چجوری منو شناخت باید جلوشو بگیرم براهمون یه دستمال بیهوش کننده جلوش گرفتم که از حال رفت و افتاد تو بغلم و.....
تا وقتی که رسیدیم عمارت تو بغلم بود
یکی از بادیگاردا ازم بگیرتش
_لازم نکرده خودم میارمش
نمیدونم چرا ولی دوست نداشتم کسی بهش دست بزنه چون ضعیف دیده میشه و بدنشم خیلی زخمی شده
زنگ زدم نامی که کمکم کنه
علامت نامی: ☆
☆اومدم
_خوبه هیونگ بیا کمک فقط مراقبش باش
☆چه مهربون چیشده
_بعدا الان نه فقط در اتاقشم قفل کن در نره
☆اوکی
_خب هیونگ ما نافیاییم دیگه نه
☆اره خو
_من نمیدونم چرا دلم برای این دختر میسوزه انقد
اها راستی دختره ارمیه چیکار کنیم
☆چی گفتی براچی اوردیش
_نمیاوردمشم خودش می اومد
☆چون تویی
_نه باباش خیلی مث اینکه اذیتش میکنه و بدنش واقعا زخمیه
علامت هوپی♡
♡فک کنم فقط باید برگردیمو ایدل بمونیم ما خیلی مهربون نیستیم برای اینکار؟
_فک کنم (تک خنده)
♡اسمو فامیلش
_کیم ات
♡اوکی اطلاعاتشو برات درمیارم
_تنکس هیونگ
ویو ات.
اخخخ چه سرم انقد درد میکنه اخ جوننن نجات پیدا کردم
وایستا اون مافیا کی بود....... نکنه واقعا
تو این فکر بودم که در بازشد
که یهو...........
ادامه؟
P.3
+اها یاد یکی از فرشته هام افتادم اونم
جئونه
_چقد حرف میزنی
+راستی جئون... آقای جئون اسمتون...
_وای کلافم کردی جونگ کوک جئون جونگ کوک
+چیییی ببینمت تو رو
صورت کوکو بین دستاش گرفت
+نه امکان نداره تو کوک باشی
_کوک؟ زیادی صمیمی نشدی
+ اما جونگ کوکی که من میشناسم ایدله عضو بی تی اسه ولی..... ولی توهم خیلی بهش شباهت داری تو.... واقعا
_لعنتی چجوری منو شناخت باید جلوشو بگیرم براهمون یه دستمال بیهوش کننده جلوش گرفتم که از حال رفت و افتاد تو بغلم و.....
تا وقتی که رسیدیم عمارت تو بغلم بود
یکی از بادیگاردا ازم بگیرتش
_لازم نکرده خودم میارمش
نمیدونم چرا ولی دوست نداشتم کسی بهش دست بزنه چون ضعیف دیده میشه و بدنشم خیلی زخمی شده
زنگ زدم نامی که کمکم کنه
علامت نامی: ☆
☆اومدم
_خوبه هیونگ بیا کمک فقط مراقبش باش
☆چه مهربون چیشده
_بعدا الان نه فقط در اتاقشم قفل کن در نره
☆اوکی
_خب هیونگ ما نافیاییم دیگه نه
☆اره خو
_من نمیدونم چرا دلم برای این دختر میسوزه انقد
اها راستی دختره ارمیه چیکار کنیم
☆چی گفتی براچی اوردیش
_نمیاوردمشم خودش می اومد
☆چون تویی
_نه باباش خیلی مث اینکه اذیتش میکنه و بدنش واقعا زخمیه
علامت هوپی♡
♡فک کنم فقط باید برگردیمو ایدل بمونیم ما خیلی مهربون نیستیم برای اینکار؟
_فک کنم (تک خنده)
♡اسمو فامیلش
_کیم ات
♡اوکی اطلاعاتشو برات درمیارم
_تنکس هیونگ
ویو ات.
اخخخ چه سرم انقد درد میکنه اخ جوننن نجات پیدا کردم
وایستا اون مافیا کی بود....... نکنه واقعا
تو این فکر بودم که در بازشد
که یهو...........
ادامه؟
- ۳.۵k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط