سادیسمی p10
سادیسمی p10
علامت ها
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو یونا
یهو به چیزی اومد جلو صفحه نمایش تلویزیون (فیلم رو میگه) که باعث شد جیغ بزنم و بپرم بغل کوک.... واییییی حس خیلی خوبی بود... من خیلی دوسش دارم اما زیاد از انتخابی که کردم مطمئن نیستم... تو افکارم غرق شده بودم که کوک سرشو بهم نزدیک کردم
طوری که اگه حرف میزدیم لبامون بهم میخورد... واسه همین من شروع نکردم کوک شروع به حرف زدن کرد
-میدونی از چی متنفرم
+ا.. از.. چی؟(آخه بچه لکنت گرفت)
-صبر
+چـ... چی؟
-میشه همین الان بهم جواب بدی.. چونکه من دوست دارم لحظات شیرینی رو با تو بسازم
+نخیرم من حداقل 3 روز وقت میخوام(محکم گفت(منحرف نشوید😑))
-اوکی...
داشتم از تو بغلش جدا میشدم که....
-اما... اما ی شرط دارم
+چـ... چه شـ....شرطی؟
-میشه امشب.. عامم.. با من بخوابی
+خجالت بکش کوک... 😐
-چرا؟... واسه خوابیدن با همسرم باید خجالت بکشم.. مگه تمام زن و شوهر ها باهم نمیخوابن؟.. تازه تونا.. اونا جز خواب کارای دیگه هم میکنن....
بعد حرفش ی لبخندی زد که فهمیدم منظورش چیه... کا گونه هام قرمز شده بود
-هوم؟.. جواب؟
+اوفففففف باشه
دیگه میخواستم جدا شم از بغلش که
-اما....اما میشه خانومیم ی بوس هم بهم بده
بعد حرفش چشاشو بستو لباشو غنچه کرد... دستمو گذاشتم رولبش
+گفتی ی شرط؟
دستمو برداشتم
-آره همون ی شرط 😒
+آفرین
از تو بغلش اومدم بیرون... خسته شده بودم... ساعت تقریبا 1 بود...
دیگه حوصله فیلم هم نداشتم
+کوک
-جونم بیب
+اسمم یونا عه
-میدونم
+میگم میشه خاموش کنی بریم بخوابیم
-چیه؟ هوم؟ عجله داری... 😈
وایی این بشر چرا انقدر منحرف عه
+نخیر من خستم
-باشه بریم....
...... ادامه دارد.....
ویس چرا این ویه آنقدر کم نوشتم نمیشه ارسال کرد 😑😑
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
علامت ها
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو یونا
یهو به چیزی اومد جلو صفحه نمایش تلویزیون (فیلم رو میگه) که باعث شد جیغ بزنم و بپرم بغل کوک.... واییییی حس خیلی خوبی بود... من خیلی دوسش دارم اما زیاد از انتخابی که کردم مطمئن نیستم... تو افکارم غرق شده بودم که کوک سرشو بهم نزدیک کردم
طوری که اگه حرف میزدیم لبامون بهم میخورد... واسه همین من شروع نکردم کوک شروع به حرف زدن کرد
-میدونی از چی متنفرم
+ا.. از.. چی؟(آخه بچه لکنت گرفت)
-صبر
+چـ... چی؟
-میشه همین الان بهم جواب بدی.. چونکه من دوست دارم لحظات شیرینی رو با تو بسازم
+نخیرم من حداقل 3 روز وقت میخوام(محکم گفت(منحرف نشوید😑))
-اوکی...
داشتم از تو بغلش جدا میشدم که....
-اما... اما ی شرط دارم
+چـ... چه شـ....شرطی؟
-میشه امشب.. عامم.. با من بخوابی
+خجالت بکش کوک... 😐
-چرا؟... واسه خوابیدن با همسرم باید خجالت بکشم.. مگه تمام زن و شوهر ها باهم نمیخوابن؟.. تازه تونا.. اونا جز خواب کارای دیگه هم میکنن....
بعد حرفش ی لبخندی زد که فهمیدم منظورش چیه... کا گونه هام قرمز شده بود
-هوم؟.. جواب؟
+اوفففففف باشه
دیگه میخواستم جدا شم از بغلش که
-اما....اما میشه خانومیم ی بوس هم بهم بده
بعد حرفش چشاشو بستو لباشو غنچه کرد... دستمو گذاشتم رولبش
+گفتی ی شرط؟
دستمو برداشتم
-آره همون ی شرط 😒
+آفرین
از تو بغلش اومدم بیرون... خسته شده بودم... ساعت تقریبا 1 بود...
دیگه حوصله فیلم هم نداشتم
+کوک
-جونم بیب
+اسمم یونا عه
-میدونم
+میگم میشه خاموش کنی بریم بخوابیم
-چیه؟ هوم؟ عجله داری... 😈
وایی این بشر چرا انقدر منحرف عه
+نخیر من خستم
-باشه بریم....
...... ادامه دارد.....
ویس چرا این ویه آنقدر کم نوشتم نمیشه ارسال کرد 😑😑
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
۱۶.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.