کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را

کجــاها را به دنبالت بگـــــــردم شهر خالی را…!؟

دلم انگـــــار باور کــــــرده آن عشق خیالـــــی را

نسیمی نیست… ابری نیست… یعنی:نیستی در شهر

تـــــو در شــــــهری اگــر باران بگیرد این حوالــــــــــی را

مرا در حسرت نارنجــــزارانت رهــــــا کـــــردی

چراغان کن شبِ این عصــــــرهای پرتقالی را

دلِ تنگِ مــــــــرا با دکــــمه ی پیـــــراهنت واکن

رها کن از غم سنــــجاق، موهـــــای شلالی را

اناری از لبِ دیوار باغت ســــــرخ می خنــدد

بگیر از من بگیر این دستـــــهای لاابـــالی را

شبی دست از سرم بردار و سر بر شانه ام بگذار

بکش بر سینه این دیوانــه ی حــالی به حــالی را

نسیمی هست… ابری هست… اما نیستی در شهر

دلــــــم بیهوده مـــــی گردد خیابان های خالـــی را…!
دیدگاه ها (۱)

آرام باش.. توکل کن.. تفکر کن..آنگاه می بینی دستان خداوند را ...

نام تورا آورده ام دارم عبادت میکنمگرد نگاهت گشته ام دارم زیا...

رخسار تو سرلوحه ی اشعار سپید استگیسوی تو الگوی بلندای قصیده ...

به نسیمی همه راه به هـــم می ‌ریزدکی دل سنگ تو را آه به هم م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط