زندگی رویاییپارت

زندگی رویایی:پارت ۵۶
ویو ایدا:
ته بود خواستم قطع کنم که نتونستم جواب دادم همین که جواب دادم شروع کرد به حرف زدن
=ایدا..باورکن من کاری نکردم..من عاشقتم خیلی عاشقتم
بغض بدی داشتم ولی ترجیح دادم ساکت بمون
=من عاشقتم من بودن تو نمیتونم.. اگه قرار نیست باهام حرف بزنی..فقط اینو بدون من خیلی دوست دارم..من قرار برم از اینجا میخوام برم یه جای دور
÷چیی..منظورت چیه؟؟
=من بالای پلم
÷چییی..ته ته کاری نکن لطفا
=بیا پیشم
بدون حرفی با سرعت رفتم سمت در همین که در رو باز کردم خوردم به یکی سرم‌رو بلند کردم
÷ته ته
خندید
=وقتی اینجوری نگرانمی و دوسم داری...چرا داری اینکارو با خودمون میکنی
بغضم ترکید که بغلم کرد خودمو خالی خالی کردم از بغلش آمدم بیرون اشکای رو گونمو پاک کرد و لبمو بوسید خجالت کشیدم سرم رو پایین انداختم
م.ک:دختر حداقل بیا داخل
سرم رو برگردونم که مامان رو دیدم
÷مامان
=سلام مادر جان (تعظیم)
م.ک:سلام پسرم..بیا داخل
=نه مادر جان کار دارم باشه برای یه وقت دیگه
م.ک:باشه پسرم..ولی یه دقه تو دوست کوک نبودی
=بله بله
م.ک:این کوک پدرسگ کجاست جواب گوشیش رو نمیده
خندیدیم
÷ مامان از گند کاری اوپا خبر داره
=اهاا اون..
=مادر جان کوک تو شرکت کار داره حتما بهش میگم که جواب بده گوشیش رو
دیدگاه ها (۴)

#درخواستی

زندگی رویایی:پارت ۵۷ویو ا.ت:آماده شدم(اسلاید۲)آمدم بیرون فلی...

#درخواستی

زندگی رویایی:پارت۵۵¿الان دیگه آشتی کردیم +امم...اگه دیگه حسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط