خم ابروی کجت قبله محراب من است

خم ابروی کجت قبله محراب من است
تاب گیسوی تو خود، راز تب و تاب من است

اهل دل را به نیایش، اگر آدابی هست
یاد دیدار رُخ و موی تو، آداب من است

آنچه دیدم ز حریفان همه هشیاری بود
در صف می‏زده بیداری من، خواب من است

در یَم علم و عمل، مدعیان غوطه ورند
مستی و بیهشی می زده گرداب من است

هر کسی از گنهش، پوزش و بخشش طلبد
دوست در طاعت من، غافر و توّاب من است

حاش للّه که جز این ره، ره دیگر پویم
عشق روی تو سرشته به‏گل و آب من است

هر کسی از غم و شادی است نصیبی، او را
مایه عشرت من، جامِ میِ ناب من
دیدگاه ها (۶)

یعنی تو نباشی و دمی زنده بمانم.....به خدا نهجز اسم قشنگ تو ب...

گوش کن دارم صدایت می کنم باز دارم دل فدایت می کنم ...باز دار...

قسمت پنجم عشق وغرورمادرش با خشم دست او را گرفت و به دنبال خو...

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﺪﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط