به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر

به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می دانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

من از آغاز در خاکم نَمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش، از آب و گِلی دیگر

طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر 🌼💙

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۴)

یک اشتباه و یک دهه در خود فرو شدنبا نیش خند آینه ها روبرو شد...

حالا که رفته‌اَم هر روز پشت پنجره می‌ایستی به « شاید دوباره ...

می‌خواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیستبین غریبه‌هاست که هیچ اختل...

شبی بهانه ی من شو برای بیدارینگو! دوباره برایم بهانه ای داری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط