میخواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست

می‌خواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست
بین غریبه‌هاست که هیچ اختلاف نیست

برگرد پیش از آن‌که از این دیرتر شود
این درّه است بین من و تو ، شکاف نیست

گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست ، آن‌ طرف کوه قاف نیست

بگذار تا مقابل روی تو بگذرم
جایی که در مقابله امکان لاف نیست

تا چشم تو خلاف لبت حرف می‌زند
حظی‌ست در سکوت که در اعتراف نیست

برگرد مثل بارش باران به خانه‌ام
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست 🌼💙

#مژگان_عباسلو
دیدگاه ها (۳۴)

به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگرمگر آسان نماید مشکلم ر...

یک اشتباه و یک دهه در خود فرو شدنبا نیش خند آینه ها روبرو شد...

شبی بهانه ی من شو برای بیدارینگو! دوباره برایم بهانه ای داری...

جای ماندن نیست،دنیا را رها کن پر بکش قهوه ات را مَرد ،امشب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط