آقایِ آرایشگر گفت قبلا تیغ ها را می انداختم کفِ مغازه و
آقایِ آرایشگر گفت قبلا تیغها را میانداختم کفِ مغازه و هر شب جمعشان میکردم و میگذاشتم داخل کیسه زباله. حالا در این ظرف جمع میکنم تا دست عزیزی که در سطلهای زباله دنبال نان میگردد زخمی نشود. گفت این تنها کمکی است که از دستم بر میآمد و خواستم دریغ نکنم ...
+درود به انسان های مهربون و قلب های پاک👏
+درود به انسان های مهربون و قلب های پاک👏
۶.۴k
۰۱ شهریور ۱۴۰۱