دوست یا شایدم خانواده p⁴
(چند ساعت بعد اون اتفاق)
ا.ت ویو
عالی شد حالا مجبورم تا وقتی بتونم برای خودم خونه بخرم باید پیش اعضای بی تی اس بمونم(چقدر از کلمه ی اعضا استفاده کردم😐😂)
(پرش زمانی یک هفته بعد)
ویو اعضا
-ا.ت خیلی لجبازی میکنه
-بخاطر همین ماهم باید حرسش بدیم
/چجوری خب
-مشکل همینه.............نمیدونم
/😐
%جونکوک جونکوک جونکوک
@بله
%باید دختر بیاریم خوابگاه
^چیییییییییی
#فکر خیلی خوبیه👍🏻👍🏻
-نامجون به خواهرت بگو بیاد
*چییی
*چرا خواهر من
%چون ما که واقعا نمیتونیم دختر بیاریم خوابگاه
*پس بزار به خواهرم بگم
تماس تلفنی نامجون با خواهرش:(علامت خواهر نامجون÷
*سلام خوبی
÷سلام
*میتونی یه چند روزی بیای خوابگاه پیش منو بقیه
÷چرا
*برای اینکه.........
÷اها فهمیدم باشه میام
*خدافظ
÷خدافظ
پایان تماس
-خب
*خب چی
-میاد یا نه
*اره
/هوراااا
^ولی من هنوز نفهمیدم چیشد
(پرش زمانی موقعی که خواهر نامجون رسید خونشون)
-خب بریم
÷'اره
تق تق
+بله
-درو باز کن
÷چقدر صدای دختره اشناعه(زیر لب)
(باز کردن در)
÷اوا ا.ت تویی
+عرر تو اینجا چیکار میکنی
÷من خواه..
تهیونگ با آرنج زد به کیونگ مین(کیونگ مین اسم خواهر نامجونه)
÷من دوست دختر تهیونگم
+اها پس با زندگی میکنی(با ذوق)
÷اره
+یسسسسسسس
*این مگه قرار نبود ناراحت شه(در گوش یونگی
-نمیدونم نباید اینجوری میشد
^میگم ا.ت تو جی وو رو میشناسی(جی وو خواهر جیهوپ)
+اره
+اونم میخواد بیاد(با ذوق زیاد)
^نه همین طوری پرسیدم
@این چرا همه رو میشناسه
-نمیدونم
#بپرسم؟
-اره
#عه
+راستی نامجون چطوری راضی شدی خواهرت با تهیونگ باشه؟
#ا.ت تو از کجا میدونی کیونگ مین خواهر نامجونه
+خواهرم ارمیه
-اه
ادامه دارد
شرطا
لایک ۵
کامنت ۲
فالو ۸۰
ا.ت ویو
عالی شد حالا مجبورم تا وقتی بتونم برای خودم خونه بخرم باید پیش اعضای بی تی اس بمونم(چقدر از کلمه ی اعضا استفاده کردم😐😂)
(پرش زمانی یک هفته بعد)
ویو اعضا
-ا.ت خیلی لجبازی میکنه
-بخاطر همین ماهم باید حرسش بدیم
/چجوری خب
-مشکل همینه.............نمیدونم
/😐
%جونکوک جونکوک جونکوک
@بله
%باید دختر بیاریم خوابگاه
^چیییییییییی
#فکر خیلی خوبیه👍🏻👍🏻
-نامجون به خواهرت بگو بیاد
*چییی
*چرا خواهر من
%چون ما که واقعا نمیتونیم دختر بیاریم خوابگاه
*پس بزار به خواهرم بگم
تماس تلفنی نامجون با خواهرش:(علامت خواهر نامجون÷
*سلام خوبی
÷سلام
*میتونی یه چند روزی بیای خوابگاه پیش منو بقیه
÷چرا
*برای اینکه.........
÷اها فهمیدم باشه میام
*خدافظ
÷خدافظ
پایان تماس
-خب
*خب چی
-میاد یا نه
*اره
/هوراااا
^ولی من هنوز نفهمیدم چیشد
(پرش زمانی موقعی که خواهر نامجون رسید خونشون)
-خب بریم
÷'اره
تق تق
+بله
-درو باز کن
÷چقدر صدای دختره اشناعه(زیر لب)
(باز کردن در)
÷اوا ا.ت تویی
+عرر تو اینجا چیکار میکنی
÷من خواه..
تهیونگ با آرنج زد به کیونگ مین(کیونگ مین اسم خواهر نامجونه)
÷من دوست دختر تهیونگم
+اها پس با زندگی میکنی(با ذوق)
÷اره
+یسسسسسسس
*این مگه قرار نبود ناراحت شه(در گوش یونگی
-نمیدونم نباید اینجوری میشد
^میگم ا.ت تو جی وو رو میشناسی(جی وو خواهر جیهوپ)
+اره
+اونم میخواد بیاد(با ذوق زیاد)
^نه همین طوری پرسیدم
@این چرا همه رو میشناسه
-نمیدونم
#بپرسم؟
-اره
#عه
+راستی نامجون چطوری راضی شدی خواهرت با تهیونگ باشه؟
#ا.ت تو از کجا میدونی کیونگ مین خواهر نامجونه
+خواهرم ارمیه
-اه
ادامه دارد
شرطا
لایک ۵
کامنت ۲
فالو ۸۰
۲.۱k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.