هانتر
#هانتر
پارت ۳۹
یااا جونگکوک اینقد بی جنبه نباش تو فقط میخوای به اون دختر کمک کنی..اره...اهم..حاال
چطوره یه زنگ بزنم بهش تا حالشو بپرسم؟...عام..نه بهتره برم خونه ی جونگسو تا راحت
ببینمش..فقط واسه اینکه ببینم حالش چطوره..اصال ببینم..چرا باید تو خونه جونگسو بمونه!؟
عاح پسر توکه خونه ی مستقلی نداری ک بخوای...بخوای...بخوای چی؟..
باز که خل شدی جونگکوک به خودت بیا..توکه اینقد بی جنبه نبودی..
با صدای مادرش به خودش اومد..
مج : جونگکوک ؟ زیرلب چی میگی و میخندی پسر حالت خوبه؟
جونگکوک ناله ای کرد و گفت : ماماننن فکر کنم واقعا خل شدم..
مادرش از شیرینی پسرش لبخند دلنشینی زد و بوسه ای روی گونش زد..
مج : این وصله ها به پسره عاقل و باهوشه من نمیخوره
جونگکوک که تازه به خودش اومده بود متقابال لبخندی زد و موهای مادرش رو بو کشید..
مامان میترسم..میترسم که نا امیدت کنم..من..من میخوام تا تو مثل جونگسو برام غصه نخوری..
مادر جونگکوک که حاال الیه اشکی روی چشمهاش حس میکرد از درک و فهم باالی پسرکش
برای بار هزارم به وجه اومد..
مج : کوکی کوچولوی من هیچوقت نا امیدم نمیکنه..اینو باور دارم..حاال هم برو تا کالسات دیر
نشده..
اوه..کامال یادم رفته بود..خداحافظ اومااا..
| پایان فلش بک|
زمان حال :دخترک هر لحظه بیشتر گیج میشد و میدونست اثر اون چند قلپ مشروبی که خورده بود هست..
جونگکوک نیم نگاهی بهش انداخت و بالفاصله به جاده خیره شد..
متوجه چشمهای روهم افتاده اش بود که سعی در باز نگه داشتنشون داره..
با زنگ خوردن گوشیش و دیدن اسم "جک" بدون اتالف وقت گوشی رو جواب داد
چیشد
جک : همه چی همونطور که میخواستی پیش رفت..دیگه نه اثری از بار ها هست..نه حتی فلیکس
فلیکس؟ یعنی چی
جک : راستش..اون ویال فکر کنم االن دقیقا تو حالتی بین زغال و خاکستر باشه!
اوه میبینم پیشرفت کردی..
جک : اشتباه نکن..اولین بار و اخرین بارم بود و فقط نمیخواستم بعد از بهوش اومدنش سراغت
بیاد
خوبه..من دارم میرم سمت خونه خودم..میای؟
جک : دختره هم باهاته ؟
جونگکوک نگاهی به بغل دستش انداخت و با چهره از حال رفته ی الرا مواجه شد ، نگاهش رو
گرفت و گفت : آره ولی فعال بیهوشه
جک : چییی؟ جونگکوک کار احمقانه ای که نکردی؟
نه فقط اگه خوده احمقش جو گیر نمیشد و از اون مشروب نمیخورد االن درحاله نق زدن بود!
جک : فلیکس که باهاش کاری نکرد..؟
دیگه داری حوصلم و سر میبری پس قطع میکنم
لایک تمامی پارت ها بالای ۳۵ تا باشه همهی پارت ها پس اگه لایک نکردید برگردید لایک کنید ، ☆
پارت ۳۹
یااا جونگکوک اینقد بی جنبه نباش تو فقط میخوای به اون دختر کمک کنی..اره...اهم..حاال
چطوره یه زنگ بزنم بهش تا حالشو بپرسم؟...عام..نه بهتره برم خونه ی جونگسو تا راحت
ببینمش..فقط واسه اینکه ببینم حالش چطوره..اصال ببینم..چرا باید تو خونه جونگسو بمونه!؟
عاح پسر توکه خونه ی مستقلی نداری ک بخوای...بخوای...بخوای چی؟..
باز که خل شدی جونگکوک به خودت بیا..توکه اینقد بی جنبه نبودی..
با صدای مادرش به خودش اومد..
مج : جونگکوک ؟ زیرلب چی میگی و میخندی پسر حالت خوبه؟
جونگکوک ناله ای کرد و گفت : ماماننن فکر کنم واقعا خل شدم..
مادرش از شیرینی پسرش لبخند دلنشینی زد و بوسه ای روی گونش زد..
مج : این وصله ها به پسره عاقل و باهوشه من نمیخوره
جونگکوک که تازه به خودش اومده بود متقابال لبخندی زد و موهای مادرش رو بو کشید..
مامان میترسم..میترسم که نا امیدت کنم..من..من میخوام تا تو مثل جونگسو برام غصه نخوری..
مادر جونگکوک که حاال الیه اشکی روی چشمهاش حس میکرد از درک و فهم باالی پسرکش
برای بار هزارم به وجه اومد..
مج : کوکی کوچولوی من هیچوقت نا امیدم نمیکنه..اینو باور دارم..حاال هم برو تا کالسات دیر
نشده..
اوه..کامال یادم رفته بود..خداحافظ اومااا..
| پایان فلش بک|
زمان حال :دخترک هر لحظه بیشتر گیج میشد و میدونست اثر اون چند قلپ مشروبی که خورده بود هست..
جونگکوک نیم نگاهی بهش انداخت و بالفاصله به جاده خیره شد..
متوجه چشمهای روهم افتاده اش بود که سعی در باز نگه داشتنشون داره..
با زنگ خوردن گوشیش و دیدن اسم "جک" بدون اتالف وقت گوشی رو جواب داد
چیشد
جک : همه چی همونطور که میخواستی پیش رفت..دیگه نه اثری از بار ها هست..نه حتی فلیکس
فلیکس؟ یعنی چی
جک : راستش..اون ویال فکر کنم االن دقیقا تو حالتی بین زغال و خاکستر باشه!
اوه میبینم پیشرفت کردی..
جک : اشتباه نکن..اولین بار و اخرین بارم بود و فقط نمیخواستم بعد از بهوش اومدنش سراغت
بیاد
خوبه..من دارم میرم سمت خونه خودم..میای؟
جک : دختره هم باهاته ؟
جونگکوک نگاهی به بغل دستش انداخت و با چهره از حال رفته ی الرا مواجه شد ، نگاهش رو
گرفت و گفت : آره ولی فعال بیهوشه
جک : چییی؟ جونگکوک کار احمقانه ای که نکردی؟
نه فقط اگه خوده احمقش جو گیر نمیشد و از اون مشروب نمیخورد االن درحاله نق زدن بود!
جک : فلیکس که باهاش کاری نکرد..؟
دیگه داری حوصلم و سر میبری پس قطع میکنم
لایک تمامی پارت ها بالای ۳۵ تا باشه همهی پارت ها پس اگه لایک نکردید برگردید لایک کنید ، ☆
- ۷.۴k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط