هزار سوی تنت را گرفته اند ای عشق
هزار سوی تنت را گرفته اند ای عشق
هوای پرزدنت را گرفته اند ای عشق
لباس نفرت و کینه بپوش و راهی شو
نشان آمدنت را گرفته اند ای عشق!
شتاب کن و از این راهِ آمده برگرد
که ناکسان وطنت را گرفته اند ای عشق
تو دور بودی و هرسو بُتی خدایی کرد
خلیل بت شکنت را گرفته اند ای عشق
*به گوش دختر صحرا بگو برادر ها
سوارِ ترکمنت را گرفته اند ای عشق
ورید پاره شد از گردنت،مگر گرگان-
کجای پیرهنت را گرفته اند ای عشق؟
نشان خونِ که داری که فوج کرکس ها
حوالی بدنت را گرفته اند ای عشق...
#علی_بهادر
هوای پرزدنت را گرفته اند ای عشق
لباس نفرت و کینه بپوش و راهی شو
نشان آمدنت را گرفته اند ای عشق!
شتاب کن و از این راهِ آمده برگرد
که ناکسان وطنت را گرفته اند ای عشق
تو دور بودی و هرسو بُتی خدایی کرد
خلیل بت شکنت را گرفته اند ای عشق
*به گوش دختر صحرا بگو برادر ها
سوارِ ترکمنت را گرفته اند ای عشق
ورید پاره شد از گردنت،مگر گرگان-
کجای پیرهنت را گرفته اند ای عشق؟
نشان خونِ که داری که فوج کرکس ها
حوالی بدنت را گرفته اند ای عشق...
#علی_بهادر
- ۲۳۴
- ۲۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط