p17

ویو ا.ت=
رسیدیم به دریا وقتی رسیدیم من منتظر فرصت بودم که لباسم رو درارم و این فرصت رسید سریع وقتی که مامان بابام و جیمین حواسشون نبود سریع رفتم لباسم رو یه جا درآوردم و رفتم تو آب وقتی رفتم تو آب جیمین رو دیدم عاااا خب عصبانی به نظر میرسید برا همینم صورتم رو کردم یه ور دیگه
جیمین: چرا یه همچین چیزی پوشیدی؟(صداش بم با لهجه بوسانی😅 و قشنگ پشت ا.ت)
ا.ت: خ...خب دوست داشتم
جیمین: که دوست داشتی آره؟
ا.ت:آره دوست داشتم به تو هم ربطی نداره
جیمین: باشه بعدا دارم برات
ا.ت: گگگگگ($😑)
جیمین: کوفت حالا هم میرم خودتی و این دریا به این بزرگی
$: جیمین رفت و به م.ا گفتش که ا.ت داره غرق میشه و کاری از من ساخته نیس م.ا هم اومدش کمک ا.ت وقتی اومدن از آب بیرون
م.ا: ا.ت کثافت چرا رفتی تو آب هااا؟
ا.ت: مامان انگار قتل انجام دادم رفتم تو آب
م.ا: خیر سرت امروز یا فردا...
ا.ت: آره مامان خودم میدونم به رخم نکش
م.ا: حالا هم میری لباسات رو میپوشی و میری تو ماشین
ا.ت: آخه...
م.ا: آخه بی آخه برو
ا.ت: باشه
رفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم تو ماشین گوشیم رو برداشتم وصلش کردم به ماشین و آهنگ گذاشتم واسه خودم و سمت صندلی شاگرد نشسته بودم

ادامه دارد...
شرط=
(5لایک)
(5 کامنت)
دیدگاه ها (۶)

#چندپارتی درخواستی(p1)(سلام من هوانگ ا.ت هستم و 17 سالمه و د...

p2

p16

مرسییییییییییییییییییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط