تفکر در کلام خداوند سبحان
✍ حكمت، عطاى خداوند است، نه كسب كردنى. (گرچه مقدّمات آن قابل كسب است.) «و لقد آتینا لقمان الحكمة»
- نعمت ویژه، شكر ویژه مى طلبد. «آتینا لقمان الحكمة... اشكر للّه» چنانكه خداوند در برابر اعطاى نعمت ویژه ى كوثر به پیامبر اسلام، از او شكر ویژه مى خواهد. «انّا اعطیناك الكوثر . فصلّ لربّك و انحر»(209)
- اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از دادن حكمت به لقمان، فرمان شكرگزارى است. «ان اشكر لِلّه»
- شكر نعمت هاى خداوند، به سود خود انسان است. «و من یشكر فانّما یشكر لنفسه» چنانكه در جاى دیگر مى خوانیم: «لئن شكرتم لازیدنّكم»(210)
سیماى لقمان حكیم
در تفسیر المیزان بحثى درباره ى جناب لقمان آمده است كه بخشى از آن را نقل مى كنیم:
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فرمودند: لقمان، پیامبر نبود، ولى بنده اى بود كه بسیار فكر مى كرد و به خداوند ایمان واقعى داشت. خدا را دوست داشت و خداوند نیز او را دوست مى داشت و به او حكمت عطا كرد.
امام صادق علیه السلام مى فرمایند: لقمان، حكمت را به خاطر مال و جمال و فامیل دریافت نكرده بود، بلكه او مردى پرهیزكار، تیزبین، باحیا و دلسوز بود. اگر دو نفر با هم درگیر مى شدند و خصومتى پیدا مى كردند، میان آنها آشتى برقرار مى كرد.
لقمان با دانشمندان زیاد مى نشست. او با هواى نفس خود مبارزه مى كرد و...(211)
او داراى عمرى طولانى، معاصر حضرت داود واز بستگان حضرت ایّوب بود. او میان حكیم شدن یا حاكم شدن مخیّر شد و حكمت را انتخاب كرد.
از لقمان پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدى؟ گفت: «به خاطر امانت دارى، صداقت و سكوت درباره ى آنچه به من مربوط نبود».(212)
امام صادق علیه السلام فرمود: «لقمان نسبت به رهبر آسمانىِ زمان خود معرفت داشت».(213)
گرچه خداوند به او كتاب آسمانى نداد، ولى همتاى آن یعنى حكمت را به او آموخت.
روزى مولاى لقمان از او خواست تا بهترین عضو گوسفند را برایش بیاورد. لقمان زبان گوسفند را آورد. روز دیگر گفت: بدترین عضو آن را بیاور. لقمان باز هم زبان گوسفند را آورد. چون مولایش دلیل این كار را پرسید، لقمان گفت: اگر زبان در راه حقّ حركت كند و سخن بگوید، بهترین عضو بدن است وگرنه بدترین عضو خواهد بود.(214)
در عظمت لقمان همین بس كه خدا و رسول او و امامان معصوم علیهم السلام پندهاى او
- نعمت ویژه، شكر ویژه مى طلبد. «آتینا لقمان الحكمة... اشكر للّه» چنانكه خداوند در برابر اعطاى نعمت ویژه ى كوثر به پیامبر اسلام، از او شكر ویژه مى خواهد. «انّا اعطیناك الكوثر . فصلّ لربّك و انحر»(209)
- اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از دادن حكمت به لقمان، فرمان شكرگزارى است. «ان اشكر لِلّه»
- شكر نعمت هاى خداوند، به سود خود انسان است. «و من یشكر فانّما یشكر لنفسه» چنانكه در جاى دیگر مى خوانیم: «لئن شكرتم لازیدنّكم»(210)
سیماى لقمان حكیم
در تفسیر المیزان بحثى درباره ى جناب لقمان آمده است كه بخشى از آن را نقل مى كنیم:
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فرمودند: لقمان، پیامبر نبود، ولى بنده اى بود كه بسیار فكر مى كرد و به خداوند ایمان واقعى داشت. خدا را دوست داشت و خداوند نیز او را دوست مى داشت و به او حكمت عطا كرد.
امام صادق علیه السلام مى فرمایند: لقمان، حكمت را به خاطر مال و جمال و فامیل دریافت نكرده بود، بلكه او مردى پرهیزكار، تیزبین، باحیا و دلسوز بود. اگر دو نفر با هم درگیر مى شدند و خصومتى پیدا مى كردند، میان آنها آشتى برقرار مى كرد.
لقمان با دانشمندان زیاد مى نشست. او با هواى نفس خود مبارزه مى كرد و...(211)
او داراى عمرى طولانى، معاصر حضرت داود واز بستگان حضرت ایّوب بود. او میان حكیم شدن یا حاكم شدن مخیّر شد و حكمت را انتخاب كرد.
از لقمان پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدى؟ گفت: «به خاطر امانت دارى، صداقت و سكوت درباره ى آنچه به من مربوط نبود».(212)
امام صادق علیه السلام فرمود: «لقمان نسبت به رهبر آسمانىِ زمان خود معرفت داشت».(213)
گرچه خداوند به او كتاب آسمانى نداد، ولى همتاى آن یعنى حكمت را به او آموخت.
روزى مولاى لقمان از او خواست تا بهترین عضو گوسفند را برایش بیاورد. لقمان زبان گوسفند را آورد. روز دیگر گفت: بدترین عضو آن را بیاور. لقمان باز هم زبان گوسفند را آورد. چون مولایش دلیل این كار را پرسید، لقمان گفت: اگر زبان در راه حقّ حركت كند و سخن بگوید، بهترین عضو بدن است وگرنه بدترین عضو خواهد بود.(214)
در عظمت لقمان همین بس كه خدا و رسول او و امامان معصوم علیهم السلام پندهاى او
۲.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲