خاکسترقلب
#خاکستر_قلب
#part_19
#ادامهپارت
سریع درو باز کرد بالا تنش لخت بود سعی کردم نگاه نکنم با تعجب گفت
€ چه لقب قشنگی!!! از کجا اوردیشششش؟
با خنده جوابشو دادم
- از خودم
بعد به لباسام نگاه کرد خودشم انگار داشت عوض میکرد بعد گفت
€ چرا لباساتو عوض نکردی؟
- آم جونگی میگم یه لباس میدی بهم ؟ همه لباسام مجلسی بود!
€ عههه بازم لقبای قشنگ
خنده ای کردم و گفت با کمال میل عزیزم و یه تیشرت طوسی بهم داد
€ بپوشش
- اوکی
و رفتم سمته اتاقم و لباسامو در آوردم و تیشرتو پوشیدم اون شرتکه تنگ نبود اونم پوشیدم لباسش خیلی بزرگ بود! توش گم شده بودم ! رفتم دره اتاقشو زدم
- غذا ها کو؟
€ خودت میفهمی
بعدم خندید گفت
€ به تو تیکه زباله هم بدن بپوشی بازم خوشتیپی! ؛ بیا تو
رفتم تو دیدم یه عالمه غذای کره ای اینجاس همچیز های خوشمزه ناگهان از دهنم حرفی خارج شد
- واو
#part_19
#ادامهپارت
سریع درو باز کرد بالا تنش لخت بود سعی کردم نگاه نکنم با تعجب گفت
€ چه لقب قشنگی!!! از کجا اوردیشششش؟
با خنده جوابشو دادم
- از خودم
بعد به لباسام نگاه کرد خودشم انگار داشت عوض میکرد بعد گفت
€ چرا لباساتو عوض نکردی؟
- آم جونگی میگم یه لباس میدی بهم ؟ همه لباسام مجلسی بود!
€ عههه بازم لقبای قشنگ
خنده ای کردم و گفت با کمال میل عزیزم و یه تیشرت طوسی بهم داد
€ بپوشش
- اوکی
و رفتم سمته اتاقم و لباسامو در آوردم و تیشرتو پوشیدم اون شرتکه تنگ نبود اونم پوشیدم لباسش خیلی بزرگ بود! توش گم شده بودم ! رفتم دره اتاقشو زدم
- غذا ها کو؟
€ خودت میفهمی
بعدم خندید گفت
€ به تو تیکه زباله هم بدن بپوشی بازم خوشتیپی! ؛ بیا تو
رفتم تو دیدم یه عالمه غذای کره ای اینجاس همچیز های خوشمزه ناگهان از دهنم حرفی خارج شد
- واو
- ۱.۶k
- ۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط