خبری نیست ولی منتظرم که بیاید برسد در بزند

خبری نیست ولی منتظرم ؛ که بیاید، برسد، در بزند ...
سر بچرخاند و با بغض بگوید: جانم رفتنم را کُشتم ...
دیدگاه ها (۱)

چشمانت حرف دل مرا هیچگاه نخواهد دید افکارم در آنسوی مرزها در...

بعضی ها را نوشتم ؛ شعر شدند! بعضی ها را نتوانستم بنویسم ، اش...

ندارمت اما... دوست داشتنت را عاشقم. اینکه شب با خیال خامی بخ...

همه شَب با دلِ دیوانه ی خود در حرفم چه کنم؟ جز دلِ خود نامه ...

یکی بیاد بامن بچته حوصلم سر رفتههههه.....🗿💔هرجنسیتی باشید مش...

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

ساده نباش جانم!قرار نیست هرکس که به تو لبخند زد از سر مهربان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط