تو ستی ه پرانده در هوای منی

.
تو كيستی كه پراكنده در هوای منی؟
تنيده‌ای به وجودم، ولی سوای منی

كجای زمزمه‌هايم، كجای حادثه‌ای؟
كجا بجويمت ای جان! كه ناكجای منی

گره زدی به نگاهت كلافِ چشم مرا
به اين گره زدنت هم گره‌گشای منی

در اين هجوم سياهی كه ماه پيدا نيست
چه باكم از بيراهه؟ كه روشنای منی

كسی شبيه تو در من، مرا به دريا برد
رسيده‌ام به يقين؛ اينكه ناخدای منی

سؤال كرده‌ام عمری: چرا... چرا... واينک
تويی كه پاسخ صدها چرا چرای منی

ولی سؤال بدون جواب مانده‌ی من:
تو ای غريبه! كه هستی كه آشنای منی؟

#محمدسعيد_عرفانی‌منش
دیدگاه ها (۱)

.بی‌اختیار خانه‌نشینم به رسم عشق با خاطرات کهنه عجینم به رسم...

.می‌روی، بعد تو پای سفرم می‌شکندمهره به مهره، تمام کمرم می‌ش...

در مکتب عشق تو ببین طالب شورمبا برق نگاهت همه شب غرق سرورمای...

امید یا خیال ؟ کدام است این ، کدامبس شب درین امید ، رسیانیده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط