وقتی سزای مهر و محبت فقط بدیست

وقتی سزای مهر و محبت فقط بدیست
باید به حال این دلِ ِ بیچاره ات گریست

بیهوده می زنی به خیابان غم قدم
در این غروب عاطفه دستی به شانه نیست

جامانده خنده بر پَرِ قنداق کودکی
باقی صدای ناله و اندوه زندگیست

محکوم پیله ای که در آن جان گرفته ای
جز انتظارِ رویشِ پروانه چاره چیست

با من بیا به خانه ی آن پیر می فروش
باید در این فسانه به خلوت نشست و زیست 🍃
دیدگاه ها (۲)

سر از کار چشمات کسی درنیاوردکه هر کی تو رو خواست یه روزی بد ...

به نظر من اصلا هم اینجوری نیست و زن و بچه واقعا برکت زندگی ه...

من تورو تو اعماق قلبم جا دادمکسی جز تو رو دوست نداشتم 🍃‌

من گناه داره دلم طفلی بیچاره دلم انگیزه هاش کم شده 🍃‌

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط