رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»
توسط حمله چاقو جونمو تو مدرسه از دست دادم نمیخواستم بمیرم دلم زندگی دوباره میخواست داشتم به رمان های تناسخی فکر میکردم که یه زمانی بهشون میگفتم مسخره تو تاریکی بودم ولی دریا نمیفهمیدم چی شده یه نور قرمز دیدم وقتی که از شدت نور چشمامو بستم وارد یه سیستم شده بودم بهم گفته بود یه بدن برا خودم بسازم و براش جنسیت امگا و الفا بذارم و نمیفهمیدم چی شده تو دلم گفتم خاک تو سرت یکم باهوش باش دیگه
یه پسر مو نقره ای با موهای بلند و چهره ای خیلی خوشکل درست کردم اینقد خوشکل بود که انگار واقعی نبود بعد گفتم عه این که واقعی نیست اصلا
گیر این بودم که امگا و الفا دیگه چیه سرم درد گرفت از فکر کردن زیاد اخر امگا رو انتخاب کردم و اینار نور سفید دیدم وقتی که چشمامو باز کردم...
یه پسر مو نقره ای با موهای بلند و چهره ای خیلی خوشکل درست کردم اینقد خوشکل بود که انگار واقعی نبود بعد گفتم عه این که واقعی نیست اصلا
گیر این بودم که امگا و الفا دیگه چیه سرم درد گرفت از فکر کردن زیاد اخر امگا رو انتخاب کردم و اینار نور سفید دیدم وقتی که چشمامو باز کردم...
- ۱۰.۳k
- ۱۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط