گفتم دلم میخواد یه دختر داشتهباشم با تو از توی تراس گفت
گفتم دلم میخواد یه دختر داشتهباشم با تو. از توی تراس گفت چی؟ گفتم دلم میخواد یه دختر داشتهباشم با تو. باز گفت چی میگی؟ بلند بگو. گفتم بیا تو، سرما میخورم وقتی دوری. نیومد.
صبح با دخترم رفتیم ساحل. خودمون دوتا. با هم رقصیدیم. شنبازی کردیم. آفتاب گرفتیم خوشرنگ شدیم. اسب شدیم و یورتمه رفتیم، ماهی شدیم و شنا کردیم. غروب شد. به دخترم گفتم باید بریم دیگه. نشست پشت به من، موهاش رو بافتم. گفت چرا ما رو دوست نداره؟ گفتم دوستمون داره. گفت خواب ما رو نمیبینه هیچوقت. گفتم خر کوچولو، اون اصلا نمیدونه ما اینجاییم، تو خواب من. بعد خم شدم، بوسیدمش. گفت یعنی اصلا نمیدونه تو دوستش داری؟ گفتم نه. گفت اگه بدونه عصبانی میشه؟ گفتم اگه بدونه غصه میخوره. دخترم هیچی نگفت دیگه. دویید رفت وسط آب.
نشستم توی ساحل تا شب شد. یه مرد و یه زن و یه دختربچه اومدن توی ساحل. مرد به زن گفت یادم میدی موهاتون رو ببافم؟ زن خندید. دختربچه اومد طرف من، به مامانش گفت این چیه؟ مامانش گفت ریشهی یه درخت پیره که خشک شده. دختربچه نوازشم کرد. بعد دویید رفت کنار باباش.
بلند گفتم من دلم میخواد یه دختر داشتهباشم با تو. جواب نداد. خیالم راحت شد. دیدم زن و مرد و دختربچه دارن میرقصن تو نور مهتاب. تماشا کردم. واسه آدم تماشا، نگاهکردن به عشق سهمی از عشقه.
#حمید_سلیمی
صبح با دخترم رفتیم ساحل. خودمون دوتا. با هم رقصیدیم. شنبازی کردیم. آفتاب گرفتیم خوشرنگ شدیم. اسب شدیم و یورتمه رفتیم، ماهی شدیم و شنا کردیم. غروب شد. به دخترم گفتم باید بریم دیگه. نشست پشت به من، موهاش رو بافتم. گفت چرا ما رو دوست نداره؟ گفتم دوستمون داره. گفت خواب ما رو نمیبینه هیچوقت. گفتم خر کوچولو، اون اصلا نمیدونه ما اینجاییم، تو خواب من. بعد خم شدم، بوسیدمش. گفت یعنی اصلا نمیدونه تو دوستش داری؟ گفتم نه. گفت اگه بدونه عصبانی میشه؟ گفتم اگه بدونه غصه میخوره. دخترم هیچی نگفت دیگه. دویید رفت وسط آب.
نشستم توی ساحل تا شب شد. یه مرد و یه زن و یه دختربچه اومدن توی ساحل. مرد به زن گفت یادم میدی موهاتون رو ببافم؟ زن خندید. دختربچه اومد طرف من، به مامانش گفت این چیه؟ مامانش گفت ریشهی یه درخت پیره که خشک شده. دختربچه نوازشم کرد. بعد دویید رفت کنار باباش.
بلند گفتم من دلم میخواد یه دختر داشتهباشم با تو. جواب نداد. خیالم راحت شد. دیدم زن و مرد و دختربچه دارن میرقصن تو نور مهتاب. تماشا کردم. واسه آدم تماشا، نگاهکردن به عشق سهمی از عشقه.
#حمید_سلیمی
- ۲۹.۷k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط