امروز حسابی خوش تیپ و داف شده ای!
امروز حسابی خوش تیپ و داف شده ای!
آرایشت امروز عالی شده و با رژیم کشنده ای که ماه قبل شروعش کردی حسابی اندامت روی فرم آمده.
به به چه استایلی!
سلامتی مهم نیست استایل را بچسب!!
مانتوی اندامی ات حسابی توانسته از خجالت رژیمی که گرفتی دراید و همه آنچه را میخواهی به نمایش گذارد.
کفش پاشنه بلندت حتما تو را جذاب تر می کند.
پاشنه نازک و لغزنده اش در پستی بلندی های خیابان پدرکمرت را در می آورد, مهم نیست جذاب و خاص باشی کافی است!
خودت مهم نیستی که باهر قدم زجر میکشی، دیگران کیف کنند برایت بس است!
عالی شدی! ماه شدی!
حالا آماده ای که هزار چشم را به سمت خودت بکشی مطمئن باش امروز از خودت خوش تیپتر پیدا نمی کنی!خانم خاص!
دلت میخواهد اینطور لباس بپوشی و میگویی:
من فقط و فقط برای خودم تیپ میزنم نه دیگران!
اما وجدان و عقلت چیز دیگری میگوید و خودت خوب میدانی!
به محض اینکه وارد مترو شد چشمهای تنوع طلب و هرزه نرها تمام وجودش را جستجو کردند..
و در ذهنشان چیزهای کثیفتری گذشت...
پنج دقیقه ای میخش شدند..
کسی هم زیر لب شماره میداد و مرد میانسالی با لبخند چندش آوری تیکه های زشتی بارش کرد که بماند!
قطار متوقف شد و درها باز شد...
عده ای خارج شدند وعده ای وارد...
چه شده چرا دیگر نگاهش نمی کنند!؟
آها آن طرف را ببین!
یک گوشت جذابتر پیدا شده!
از هر لحاظ دیدنیتر است.
تمام شد. تاریخ مصرفش را میگویم.
با نفرتی پنهان به زن برنده نگاه میکرد.
عجب مسابقه تمام نشدنی ای...
عجب شرکت کنندگانی.
اما او نمیداند تاریخ مصرف داف جدید هم به زودی تمام میشود.
شاید با باز شدن دوباره درب قطار..
آنها فقط یک لحظه اند...
یک لحظه لذت!
وسیله ارضاء عمومی آنهم خیلی ارزان و مفت!
نه...ببخشید خیلی هم مفت نبود.
خیلی گران بود قیمتش!
از بین رفتن آرامش یک زن و عاطفه او،
لگدکوب شدن عفت فطری و ذاتی اش،
ندیدن او به شکل یک انسان و نگاه نر و مادگی به او،خشم خدای مهربانش و بنده شیطان شدنش، از بین رفتن پاکی چشم پدر یک خانواده و همسر یک زن جوان و به گناه افتادن پسر جوانی که هنوز شرایط ازدواج برایش فراهم نشده اما ناخواسته به گناه می افتد!
کاش این میان کسی هم به مادر پیر #شهید ی نگاه میکرد که گوشه ای روی یکی از صندلی های مترو نشسته بود و با دیدن دختر دلش شکست و به یاد دسته گل پرپر شده اش افتاد..
اصلا او هیچ!
کاش کسی نگاه غمگین و درمانده #امام_زمان را میدید و از نگاه او خجالت می کشید...
آرایشت امروز عالی شده و با رژیم کشنده ای که ماه قبل شروعش کردی حسابی اندامت روی فرم آمده.
به به چه استایلی!
سلامتی مهم نیست استایل را بچسب!!
مانتوی اندامی ات حسابی توانسته از خجالت رژیمی که گرفتی دراید و همه آنچه را میخواهی به نمایش گذارد.
کفش پاشنه بلندت حتما تو را جذاب تر می کند.
پاشنه نازک و لغزنده اش در پستی بلندی های خیابان پدرکمرت را در می آورد, مهم نیست جذاب و خاص باشی کافی است!
خودت مهم نیستی که باهر قدم زجر میکشی، دیگران کیف کنند برایت بس است!
عالی شدی! ماه شدی!
حالا آماده ای که هزار چشم را به سمت خودت بکشی مطمئن باش امروز از خودت خوش تیپتر پیدا نمی کنی!خانم خاص!
دلت میخواهد اینطور لباس بپوشی و میگویی:
من فقط و فقط برای خودم تیپ میزنم نه دیگران!
اما وجدان و عقلت چیز دیگری میگوید و خودت خوب میدانی!
به محض اینکه وارد مترو شد چشمهای تنوع طلب و هرزه نرها تمام وجودش را جستجو کردند..
و در ذهنشان چیزهای کثیفتری گذشت...
پنج دقیقه ای میخش شدند..
کسی هم زیر لب شماره میداد و مرد میانسالی با لبخند چندش آوری تیکه های زشتی بارش کرد که بماند!
قطار متوقف شد و درها باز شد...
عده ای خارج شدند وعده ای وارد...
چه شده چرا دیگر نگاهش نمی کنند!؟
آها آن طرف را ببین!
یک گوشت جذابتر پیدا شده!
از هر لحاظ دیدنیتر است.
تمام شد. تاریخ مصرفش را میگویم.
با نفرتی پنهان به زن برنده نگاه میکرد.
عجب مسابقه تمام نشدنی ای...
عجب شرکت کنندگانی.
اما او نمیداند تاریخ مصرف داف جدید هم به زودی تمام میشود.
شاید با باز شدن دوباره درب قطار..
آنها فقط یک لحظه اند...
یک لحظه لذت!
وسیله ارضاء عمومی آنهم خیلی ارزان و مفت!
نه...ببخشید خیلی هم مفت نبود.
خیلی گران بود قیمتش!
از بین رفتن آرامش یک زن و عاطفه او،
لگدکوب شدن عفت فطری و ذاتی اش،
ندیدن او به شکل یک انسان و نگاه نر و مادگی به او،خشم خدای مهربانش و بنده شیطان شدنش، از بین رفتن پاکی چشم پدر یک خانواده و همسر یک زن جوان و به گناه افتادن پسر جوانی که هنوز شرایط ازدواج برایش فراهم نشده اما ناخواسته به گناه می افتد!
کاش این میان کسی هم به مادر پیر #شهید ی نگاه میکرد که گوشه ای روی یکی از صندلی های مترو نشسته بود و با دیدن دختر دلش شکست و به یاد دسته گل پرپر شده اش افتاد..
اصلا او هیچ!
کاش کسی نگاه غمگین و درمانده #امام_زمان را میدید و از نگاه او خجالت می کشید...
۳.۶k
۲۲ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.