اسم عشق یک مافیا
اسم عشق یک مافیا
پارت ۲۵
جونگ کوک: می دونی خیلی کیوت هستی......ولی هیچوقت برای من کیوت نبودی
همیشه برای اون دوتا اسکل کیوت بودی
رونا : به داداشم و هان نگو اسکل.......اسکل خودتی
جونگ کوک: چرا من عصبانی می کنی.... وقتی عصبانی میشم هیچی نمی تونه
جلو دارم باشه....دلم نمی خواد دخترکم اذیت کنم پس نزار عصبانی بشم
رونا: من عصبانیت کردم من تو خودت من اذیت می کنی ....من حتی
نمیشناختمت تو خودت وارد زندگیم شدی....تو دوستم کشتی تو من تهدید کردی
تو من زدی ..... اونقدر دستم فشار دادی که هنوز نمی تونم گیتار بزنم چرا اذیتم
می کنی ....هان... اگه مثل آدم اومده بودی می گفتی دوسم داری شاید الان منم
دوست داشتم تو فقط من از خودت می رنجونی من کتک میزنی اگه واقعا دوسم
داری ولم کن
جونگ کوک: کافیه.....چرا وقتی بهت هشدار می دم گوش نمی کنی
جئون به شدت عصبی شده بود ولی جلوی خودش می گرفت دوست نداشت
دوباره دستش روی دخترک بلند کنه برای همین گذاشتش زمین نگاهی بهش کرد و
آروم گونه هاش بوسید درسته رونا اصلأ دوست نداشت اون بهش دست بزنه ولی
نمی خواست دوباره مزه درد بچشه شاید رونا هم از عشق جئون خوشش می یومد
ولی تحمل رفتار جئون نداشت رونا از اتاق جئون خارج شد به سمت کلاس رفت بعد از اینکه کلاساش تموم شد به سمت دفتر هان رفت وقتی وارد دفتر شد جئون دید که با هان نشسته
رونا: ببخشید مزاحم شدم
هان: نه بیا بشین
جونگ کوک: درسته مزاحم نیستی
رونا: نه من میرم
هان :.................
پارت ۲۵
جونگ کوک: می دونی خیلی کیوت هستی......ولی هیچوقت برای من کیوت نبودی
همیشه برای اون دوتا اسکل کیوت بودی
رونا : به داداشم و هان نگو اسکل.......اسکل خودتی
جونگ کوک: چرا من عصبانی می کنی.... وقتی عصبانی میشم هیچی نمی تونه
جلو دارم باشه....دلم نمی خواد دخترکم اذیت کنم پس نزار عصبانی بشم
رونا: من عصبانیت کردم من تو خودت من اذیت می کنی ....من حتی
نمیشناختمت تو خودت وارد زندگیم شدی....تو دوستم کشتی تو من تهدید کردی
تو من زدی ..... اونقدر دستم فشار دادی که هنوز نمی تونم گیتار بزنم چرا اذیتم
می کنی ....هان... اگه مثل آدم اومده بودی می گفتی دوسم داری شاید الان منم
دوست داشتم تو فقط من از خودت می رنجونی من کتک میزنی اگه واقعا دوسم
داری ولم کن
جونگ کوک: کافیه.....چرا وقتی بهت هشدار می دم گوش نمی کنی
جئون به شدت عصبی شده بود ولی جلوی خودش می گرفت دوست نداشت
دوباره دستش روی دخترک بلند کنه برای همین گذاشتش زمین نگاهی بهش کرد و
آروم گونه هاش بوسید درسته رونا اصلأ دوست نداشت اون بهش دست بزنه ولی
نمی خواست دوباره مزه درد بچشه شاید رونا هم از عشق جئون خوشش می یومد
ولی تحمل رفتار جئون نداشت رونا از اتاق جئون خارج شد به سمت کلاس رفت بعد از اینکه کلاساش تموم شد به سمت دفتر هان رفت وقتی وارد دفتر شد جئون دید که با هان نشسته
رونا: ببخشید مزاحم شدم
هان: نه بیا بشین
جونگ کوک: درسته مزاحم نیستی
رونا: نه من میرم
هان :.................
- ۱۱.۳k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط