تفسیر قرآن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
هر روز آیاتی از قرآن کریم را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره الذاریات
آیات 28 تا 30
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قٰالُوا لاٰ تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلاٰمٍ عَلِيمٍ (٢٨)
و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد گفتند: مترس و او را به پسرى دانا مژده دادند
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهٰا وَ قٰالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ (٢٩)
در اين ميان همسرش [كه مژده را شنيده بود] با فريادى [از روى تعجب] در حالى كه به چهره اش زد سر رسيد و گفت: پيرزنى نازا [و فرزند؟! ]
قٰالُوا كَذٰلِكِ قٰالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (٣٠)
گفتند: پروردگارت چنين گفته است؛ يقيناً او حكيم و داناست
نکته ها:
«أوجس» از «ايجاس» به معناى احساس امرى در درون است. «خيفة» از «خوف» به معناى ترس است و تنوين آن، تنويع و براى بيان نوع است، يعنى نوعى ترس ابراهيم را فرا گرفت. «صرّة» در اينجا به معناى داد و فرياد است. «صكّ» به معناى ضربه محكم و سيلى، «عجوز» به معناى عاجز و پير و «عقيم» به معناى نازا است.
ساره، همسر اول حضرت ابراهيم نازا بود و لذا ابراهيم، هاجر را به همسرى گرفت. امّا خداوند به هنگام پيرى اين زن، بشارت فرزند به او مى دهد و او كه پذيرش چنين امرى برايش مشكل است، ناله و فرياد بر مى آورد كه من در جوانى نازا بودم، اكنون كه پير شده ام و به طور طبيعى هيچ زمينه اى براى فرزنددار شدنم نيست، چگونه فرزنددار شوم؟!
اين آيات مربوط به فرزنددار شدن حضرت ابراهيم از طريق ساره و منظور از «غلام عليم» اسحاق است. البتّه در آيه 101 سوره صافّات، بشارت تولّد اسماعيل از طريق هاجر، با تعبير «غلام حليم» آمده است.
آن ترسى مورد انتقاد است كه ترس از دشمن و در جبهه گيرى مقابل كفر باشد وگرنه ترس و نگرانى طبيعى كه براى هر انسانى به طور ناخود آگاه پيدا مى شود، براى انبيا عيب نيست.
بر گرفته از پایگاه جامع قرآنی نور
و کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
هر روز آیاتی از قرآن کریم را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره الذاریات
آیات 28 تا 30
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قٰالُوا لاٰ تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلاٰمٍ عَلِيمٍ (٢٨)
و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد گفتند: مترس و او را به پسرى دانا مژده دادند
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهٰا وَ قٰالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ (٢٩)
در اين ميان همسرش [كه مژده را شنيده بود] با فريادى [از روى تعجب] در حالى كه به چهره اش زد سر رسيد و گفت: پيرزنى نازا [و فرزند؟! ]
قٰالُوا كَذٰلِكِ قٰالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (٣٠)
گفتند: پروردگارت چنين گفته است؛ يقيناً او حكيم و داناست
نکته ها:
«أوجس» از «ايجاس» به معناى احساس امرى در درون است. «خيفة» از «خوف» به معناى ترس است و تنوين آن، تنويع و براى بيان نوع است، يعنى نوعى ترس ابراهيم را فرا گرفت. «صرّة» در اينجا به معناى داد و فرياد است. «صكّ» به معناى ضربه محكم و سيلى، «عجوز» به معناى عاجز و پير و «عقيم» به معناى نازا است.
ساره، همسر اول حضرت ابراهيم نازا بود و لذا ابراهيم، هاجر را به همسرى گرفت. امّا خداوند به هنگام پيرى اين زن، بشارت فرزند به او مى دهد و او كه پذيرش چنين امرى برايش مشكل است، ناله و فرياد بر مى آورد كه من در جوانى نازا بودم، اكنون كه پير شده ام و به طور طبيعى هيچ زمينه اى براى فرزنددار شدنم نيست، چگونه فرزنددار شوم؟!
اين آيات مربوط به فرزنددار شدن حضرت ابراهيم از طريق ساره و منظور از «غلام عليم» اسحاق است. البتّه در آيه 101 سوره صافّات، بشارت تولّد اسماعيل از طريق هاجر، با تعبير «غلام حليم» آمده است.
آن ترسى مورد انتقاد است كه ترس از دشمن و در جبهه گيرى مقابل كفر باشد وگرنه ترس و نگرانى طبيعى كه براى هر انسانى به طور ناخود آگاه پيدا مى شود، براى انبيا عيب نيست.
بر گرفته از پایگاه جامع قرآنی نور
و کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
۱.۹k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.