حاشا که ترک عشق کنم از جفای تو

حاشا که ترک عشق کنم از جفای تو
گر کُشته‌ای مرا که هلاکم برای تو

هر جا که بوده‌ای به‌نظر بوده‌ای مرا
عالَم تمامْ دیدهء من بود و جای تو

همچون حباب، غوطه به بحرِ فنا زند
در هر دلی که جلوه ندارد هوای تو

گَردِ ره تو سرمهء بینایی من‌است
ای توتیای دیدهء من خاکِ پای تو!

از نعمتِ وصال تواش بهره‌ای مباد،
غیر از تو هرچه خواسته‌باشد گدای تو

مطْلب ز جان دل‌است و ز دل مدّعا تویی
ای جان من فدای دل و دل فدای تو!

نرگسْ سیاه‌کاسه برآید ز تربتش
آن را که می‌کُشد نگهِ سرمه‌سای تو

گر کوتهی ز وصل کند بختِ نارسا
دست من‌است و دامنِ زلف رسای تو

پروانه چون به‌شمع رسد پَر چه می‌کند؟
بیگانه است از دوجهان آشنای تو

وِردم همیشه گِردِ تو گَردم بوَد، بلی
هم در دعای خویشم و هم در دعای تو

چون نقش پا «محمد»، شب‌و‌روز، روز و شب
در سجده است بر درِ دولت‌سرای تو.
دیدگاه ها (۰)

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

#السلام_علیک_یا_اباعبدالله♥از دور سلامم به تو ای غریب مادرای...

⭕️ وقت خطر کی مَرده؟🔹تاریخ اینگونه قضاوت خواهد کرد.⭕️ وقت خط...

🔻چقدر قشنگ استدلال می کند، سلاح اتمی برای سلاح کشتار جمعی نی...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

دیشب در کنار قبر مطهر شهید رئیسی عزیز

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط