دستت را بوسیدم

.....
دستت را بوسیدم...
پاییز بود و نم باران...
دستت را بوسیدم...
پاییز بود و
آسمان بغض ڪرده‌ی ابرے..
دستت را بوسیدم..
پاییز بود و
من و ...
دستت را بوسیدم!
پاییز بود و
محو شدن خیالی...
ڪه از حضورت ساختہ بودم....
پاییز بود و
رفتن و
رفتن..
پاییز ڪه می‌شود...
آدم‌ها می‌روند...
خیال‌ها می‌روند...
دل‌ها می‌روند...
و جان‌ها..
دیدگاه ها (۱)

------------- شب بہ شب مثل ڪَلیمن لا بہ لای دفترتبرڪَ بہ برڪ...

...آذرماه، چه زود آمدیی؟ با آن نفس‌های سردبا خودت خاطره‌ها ر...

وقتی پوست نارنگی زیر انگشتانتمیترکد عطری در هوا پخش میشودکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط