صدایم را ببین
صدایم را ببین
من
بی صدا با تو سخن می گویم
در تاریکی
روزنه ای به سوی تو پیدا می کنم
به سمتت می آیم
در سکوت می شکنم...
کسی نیست که مرا
با تو باشد..
شاید عشق همین است
که تو باشی و
من باشم و
یک دنیا
فاصله بین من و تمام نداشته هایم...
اکنون
می شنوی مرا
سمت من نیستی
دست در دست سرنوشت
من هم یکی از همان
هزاران عاشقِ آلوده به عشقم
حیف نیست
این همه سازش...
این همه خواهش....
دریاب مرا...
سروش_کلهر
دوشنبه شب ساعت بیست و سه : پنجاه و چهار دقیقه 1397/05/29
1485
1480
من
بی صدا با تو سخن می گویم
در تاریکی
روزنه ای به سوی تو پیدا می کنم
به سمتت می آیم
در سکوت می شکنم...
کسی نیست که مرا
با تو باشد..
شاید عشق همین است
که تو باشی و
من باشم و
یک دنیا
فاصله بین من و تمام نداشته هایم...
اکنون
می شنوی مرا
سمت من نیستی
دست در دست سرنوشت
من هم یکی از همان
هزاران عاشقِ آلوده به عشقم
حیف نیست
این همه سازش...
این همه خواهش....
دریاب مرا...
سروش_کلهر
دوشنبه شب ساعت بیست و سه : پنجاه و چهار دقیقه 1397/05/29
1485
1480
۹۹۹
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.