سناریو از Jimin
وقتی بهت اعتراف میکنه❤️🥂
مشغول به انجام کارات بودی و مریضات تازه رفته بودن و مطبت خلوت شده بود.
که با صدای پایی که از راهرو پخش میشد صاف نشستی و منتظر موندی،شخصی با تک گل رز ابیای وارد اتاق شد و با لبخندش به سمتت اومد که با دیدن شخص رو به روت بلندشدی و با تعجب نگاش میکردی و حرفی برای گفتن نداشتی شخصی که سال ها منتظرش موندی
گل توی دستش رو به سمتت گرفت و گفت
+ببخشید که دیر کردم..
پارک ا٫ت شی
امیدوارم که توعم منتظرم بوده باشی و برای همدیگه شده باشیم.
✓ #madi~ #jimin~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
مشغول به انجام کارات بودی و مریضات تازه رفته بودن و مطبت خلوت شده بود.
که با صدای پایی که از راهرو پخش میشد صاف نشستی و منتظر موندی،شخصی با تک گل رز ابیای وارد اتاق شد و با لبخندش به سمتت اومد که با دیدن شخص رو به روت بلندشدی و با تعجب نگاش میکردی و حرفی برای گفتن نداشتی شخصی که سال ها منتظرش موندی
گل توی دستش رو به سمتت گرفت و گفت
+ببخشید که دیر کردم..
پارک ا٫ت شی
امیدوارم که توعم منتظرم بوده باشی و برای همدیگه شده باشیم.
✓ #madi~ #jimin~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
۱۳.۴k
۱۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.