پارت 4. وقتی دوستش داشتی اما
ویو(راوی)
ولی ا.ت یادش نیامد که چرا اونجا بود و خواب بد دید رو هم یادش نیامد فقط یادش اومد که توی بار بود و سرش درد میکرد. ا.ت جین رو در حال درست کردن صبحانه دید و پشتش به ا.ت بود ا.ت با عصبانیت اما آروم گفت *من اینجا چیکار میکنم؟ تو کی هستی؟ گوشیم کجاست؟
جین با تعجب برگشت و با حالت نشاط
&سلام، حالت بهتره؟.... برو دست و روتو بشور بیا صبحانه درست کردم
*ج.. جین؟...... من اینجا چه کار میکنم؟ رزي کجاست؟
&نگران نباش بعد صبحانه همه رو برات توضیح میدم... باشه؟... حالا و دست و صورتت رو بشور و بیا
*باشه
ویو ا.ت
وایییی باورم نمیشد خودش بود همونی که خیلی تلاش کردم ببینمش اما نشد! اما آخه واقعا من اینجا چیکار میکنم؟. اه ولش کن بزار برم دست و صورتم رو بشورم
رفت دستشویی و کار های لازم رو انجام داد و با کمی داد گفت
*جین میشه یه دست لباس بهم بدی با اینا سختمه
&باشه الان برات میارم
*ممنون
جین اومد تو اتاق و رفت سمت کمدش و یه تیشرت سفید رنگ که معلوم بود مال خودش هست و یه شلوار مشکی زنونه بهم داد از اینکه شلوار زنونه داره تعجب کردم و یکم هم ناراحت و عصبانی شدم و پرسیدم
*یه سوال دوست دختر داری؟
ویو جین
یه پوزخند زدم و گفتم
&واسهی چی میپرسی؟
*تو فرض کن همینجوری
یکم ترسیدم آخه چرا این دختر اینجوری نگاه میکنه یا اینطوری حرف میزنه....وایسا یعنی اونم از من خوشش میاد؟ وایی خداااا کاشکی همینطور باشهههه
&نه دوست دختر ندارم
*اوکی خیالم راحت شد
&راستی ا.ت دیشب چرا یهو جیغ زدی و بلند شدی و گریه کردی(یکم با حالت نگرانی)
* چی دیشبم این اتفاق افتاد؟
&اوهوم. وایسا مگه شب های دیگر هم این اتفاق میافتد؟
*آممم آره خب ببخشید اگه اذیتت کردم
&ا.ت داری نگرانم میکنی بگو چت بود؟
*خب راستش چند وقتیه که خواب بد میبینم.
&چه خوابی؟ (بچمون خیلی کنجکاوه)
*اومم خواب میبینم یه مرده به اسم الکس منو گروگان گرفته تا از یکی که نمیدونم کیه اما منو خیلی دوست داره منم البته اونو خیلی دوست دارم اما نمیدونم کیه (اینجا ا.ت داشت دروغ میگفت اون جین بود اما از نظر ا.ت جین فقط تو خواب اونوخیلی دوست داره و واسه همین گفت نمیدونم کیه؟ ) پول خیلییی زیادی بگیره و اگه چه بده و چه نده هم من و هم اونو میکشه (آدمین هیچی به ذهنش نرسید ببخشید اگه خواب مسخره ای بود 🙏🤍)
&چه خواب بدی واسه همین هرشب جیغ میکشی و بلند میشی و گریه میکنی؟
*اوهوم آره
جین به ا.ت لباس ها رو داد و رفت بیرون ا.ت لباس هاشو عوض کرد و رفت بیرون واسهی صبحانه
ادامه پارت بعد ببخشید کوتاه بود 🙏😁🥺🫣👋👋
(مهمون داریم) 🥺😭
ولی ا.ت یادش نیامد که چرا اونجا بود و خواب بد دید رو هم یادش نیامد فقط یادش اومد که توی بار بود و سرش درد میکرد. ا.ت جین رو در حال درست کردن صبحانه دید و پشتش به ا.ت بود ا.ت با عصبانیت اما آروم گفت *من اینجا چیکار میکنم؟ تو کی هستی؟ گوشیم کجاست؟
جین با تعجب برگشت و با حالت نشاط
&سلام، حالت بهتره؟.... برو دست و روتو بشور بیا صبحانه درست کردم
*ج.. جین؟...... من اینجا چه کار میکنم؟ رزي کجاست؟
&نگران نباش بعد صبحانه همه رو برات توضیح میدم... باشه؟... حالا و دست و صورتت رو بشور و بیا
*باشه
ویو ا.ت
وایییی باورم نمیشد خودش بود همونی که خیلی تلاش کردم ببینمش اما نشد! اما آخه واقعا من اینجا چیکار میکنم؟. اه ولش کن بزار برم دست و صورتم رو بشورم
رفت دستشویی و کار های لازم رو انجام داد و با کمی داد گفت
*جین میشه یه دست لباس بهم بدی با اینا سختمه
&باشه الان برات میارم
*ممنون
جین اومد تو اتاق و رفت سمت کمدش و یه تیشرت سفید رنگ که معلوم بود مال خودش هست و یه شلوار مشکی زنونه بهم داد از اینکه شلوار زنونه داره تعجب کردم و یکم هم ناراحت و عصبانی شدم و پرسیدم
*یه سوال دوست دختر داری؟
ویو جین
یه پوزخند زدم و گفتم
&واسهی چی میپرسی؟
*تو فرض کن همینجوری
یکم ترسیدم آخه چرا این دختر اینجوری نگاه میکنه یا اینطوری حرف میزنه....وایسا یعنی اونم از من خوشش میاد؟ وایی خداااا کاشکی همینطور باشهههه
&نه دوست دختر ندارم
*اوکی خیالم راحت شد
&راستی ا.ت دیشب چرا یهو جیغ زدی و بلند شدی و گریه کردی(یکم با حالت نگرانی)
* چی دیشبم این اتفاق افتاد؟
&اوهوم. وایسا مگه شب های دیگر هم این اتفاق میافتد؟
*آممم آره خب ببخشید اگه اذیتت کردم
&ا.ت داری نگرانم میکنی بگو چت بود؟
*خب راستش چند وقتیه که خواب بد میبینم.
&چه خوابی؟ (بچمون خیلی کنجکاوه)
*اومم خواب میبینم یه مرده به اسم الکس منو گروگان گرفته تا از یکی که نمیدونم کیه اما منو خیلی دوست داره منم البته اونو خیلی دوست دارم اما نمیدونم کیه (اینجا ا.ت داشت دروغ میگفت اون جین بود اما از نظر ا.ت جین فقط تو خواب اونوخیلی دوست داره و واسه همین گفت نمیدونم کیه؟ ) پول خیلییی زیادی بگیره و اگه چه بده و چه نده هم من و هم اونو میکشه (آدمین هیچی به ذهنش نرسید ببخشید اگه خواب مسخره ای بود 🙏🤍)
&چه خواب بدی واسه همین هرشب جیغ میکشی و بلند میشی و گریه میکنی؟
*اوهوم آره
جین به ا.ت لباس ها رو داد و رفت بیرون ا.ت لباس هاشو عوض کرد و رفت بیرون واسهی صبحانه
ادامه پارت بعد ببخشید کوتاه بود 🙏😁🥺🫣👋👋
(مهمون داریم) 🥺😭
- ۶.۱k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط