ای علمداررشیدم چه به هم ریخته ای

ای علمداررشیدم چه به هم ریخته ای!
دست و پا میزنی و غم به دلم ریخته ای
سرو بودی همه ی برگ و برت زرد شدند
تا که دستان تو افتاد همه مرد شدند!
چه کس اینگونه به خود حقِّ جسارت داده؟
به روی قرص قمر ردِّ عمود افتاده
دستت افتاده و یک تیر به چشمت زده اند
نقش بر خاک شدی و همه شان آمده اند
بلبل خوش سخنم بال و پرت ریخته اند
روبهان شیر شدند و به سرت ریخته اند
ماه شب های سیاهم به چه روز افتادی؟
همه ی پشت و پناهم به چه روز افتادی؟
سرو رعنای برادر چقدر خم شده ای!
شاه شمشاد قدان!خردشدی، کم شده ای
جانِ داداش بیا قلب حرم را نشکن
قوّت زانوی زینب!کمرم رانشکن
آب اگرریخت عزیزم به فدای سرِتو
کمرمن شداگرخم به فدای سرتو
تو اگرآب نیاری هم عزیزی عباس
و اگر دست نداری هم عزیزی عباس
هیچ کس آب نمیخواست فقط خیمه بیا
دختر فاطمه تنهاست فقط خیمه بیا
تو نمانی همه ی قوم سرم میریزند
پاشو عباس نباشی به حرم میریزند
یا علمدار کربلا .......
دیدگاه ها (۴)

نالهء آه آه می آیداز دلِ قتلگاه می آید خون ز حلقوم شاه می آی...

بسکه نیزه سمت او سربازها انداختندعاقبت از روی مرکب شاه را ان...

خداوندادلم تنگ حسین است.....دلم خاک کف پای حسین است....خدایا...

یا قمر العشیرهچقَدَر خوب که غارتگر ِ دلها شده‌ایحیدری زاده، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط