بی تو

بی تو
قفسے ساختم از تنهایی
شاید ڪہ دلت بسوزد وبازآیی
یڪـ سینہ پراز زخمہ ے
هجران دارم
یڪ دِیر پریشانےو
حرمان دارم
بامیلہ ے این قفس
مأنوسم ڪرد
دهــرے ڪہ تورا گرفت و
محبوسم ڪرد!!
دیدگاه ها (۱)

✨ نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد✨ سایه ساران ِدو زلفت ،...

ازمن عبور نکن!جاده ی بیکسی اسیرم میکندنگذار بی تو بمانم،از ن...

نشستم در چمن زاری ، نه جانی و نه جانانی ندانستم بهارانی ، کو...

دو چیز از یاد آدم نمیرهدوستهای خوب و روزهای خوب،ولی یک چیز ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط