ᴛᴀʀᴀɴᴏᴍ
و تو رفتی و من مانده ام با هزاران خاطره که تو ساختی برای من
_____________________________________________________
با بال هایت در قلبم پرواز کردی و آسمانش را تصرف کردی ...
با کفش های باله روی زمین رقصیدی و زمین را بهشت کردی...
با هم خندیدیم...
با هم گریه کردیم ...
در آغوش هم لبخند زدیم...
زیبا نیست...
که دیگر خورشید طلوع نمیکند...
که دیگر ابر ها نمیبارند ...
برای اینکه لبخندت را نمیبینم...
برای اینکه دیگر در آغوشت نیستم...
برای اینکه ترکم کردی...
چرا قلبم را شکستی ...
مگر کسی خانه اش را خراب میکند...
اما هنوز دوستت دارم و این دوست داشتن
بی صدا...
و همیشگیست...
_T.R_
_____________________________________________________
با بال هایت در قلبم پرواز کردی و آسمانش را تصرف کردی ...
با کفش های باله روی زمین رقصیدی و زمین را بهشت کردی...
با هم خندیدیم...
با هم گریه کردیم ...
در آغوش هم لبخند زدیم...
زیبا نیست...
که دیگر خورشید طلوع نمیکند...
که دیگر ابر ها نمیبارند ...
برای اینکه لبخندت را نمیبینم...
برای اینکه دیگر در آغوشت نیستم...
برای اینکه ترکم کردی...
چرا قلبم را شکستی ...
مگر کسی خانه اش را خراب میکند...
اما هنوز دوستت دارم و این دوست داشتن
بی صدا...
و همیشگیست...
_T.R_
۲.۸k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.