پارت

پارت4

صبحونه رو تموم کردیم...روی مبل توی اتاق پذیرایی نشسته بودیم...لوکاس اومد..

لوکاس:بله جناب کیم با من کاری داشتید؟
تهیونگ:لوکاس همه چیز اماده هست؟
لوکاس:بله جناب
تهیونگ: سوئیچ ماشین ها رو بیار داریم میریم بیرون...
لوکاس:بله جناب کیم

لوکاس رفت و سوئیچ رو آورد... سوار ماشین ها شدیم و راه افتادیم....

ساعت6عصر-عمارت مندرلی"

ویو ربکا
داشتیم توی آشپزخونه کار ها رو انجام میدادیم و شام رو درست میکردیم...با جولین سعی میکردیم که هویج ها رو درست قاچ کنیم...یهو در عمارت باز شد و یک نفر وارد شد...یه دختربا قیافه عجق وجق به طرف آشپزخونه میومد...

اآجوما:وای خدا باز این اومد
لونا:بترکه به حق بنگتن
جولین:آجوما بزار من برممم

اومد تو آشپز خونه به من یهو نگاه کرد و به آجوما گفت...

لایلی:آجوما این هرزه دیگه کیههه؟
لونا:لایلی درست صحبت کن!
جولین:مواظب حرف زدنت باش
ربکا:ببین خانوم ...تو حق نداری به من توهین کنی..!!
لایلی:مثلا میخوای چه غلطی کن؟
آجوما:لایلی بس کن برو تو اتاق لباستو عوض کن و بر گرد...
لایلی:عیششش


ساعت8 شب-بار جانگو"

ویو تهیونگ

نامی:خب بگو ببینم جریان این خدمتکار جدیده چیه؟
تهیونگ:تعریف میکنه*
جیمین:چه دل و جرعتی داشته...
جیهوپ:اصلا پشمامم...
جین:حالا بپا عاشقش نشی...
جونگکوک:راست میگه دختر خوشگل بود...
تهیونگ:اگه گذاشتین یه امشبو مست کنیم...
شوگا:همچین میگه یه امشب انگار بقیه شبا نماز میخونده😂
جین:دهنت 😂
تهیونگ: خب دیگه لیوان هاتون رو بیارید بالا...به سلامتی جمع..
جین:به سلامتی اینکه فردا صبح از خواب پاشم ببینم تهیونگ خان عاشق شده
همه:😂😂😂😂😂


بچه ها ببخشید اگه کمه من فردا دوتا مسابقه دارم...لطفا فعلا همین رو بپذیرید ممنون که هستید💚❤️
دیدگاه ها (۰)

تولدت مبارک لیلیلیلیلیلی ❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚😭💚😍❤️💚

پارت 32(پایانی)ویو نواسه روز گذشت ... میخواستیم بریم پیش یوس...

بچه ها پارت جدید و نوشتم ویسگون بی خودی پاکش کرد...الان منه ...

#استوری_درخواستی💜💫

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 14 " ویو ا.ت : رفتم د...

عشق مخفی پارت 5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط