وقتی فروخته میشی بهش اما.............♡
وقتی فروخته میشی بهش اما.............♡
♡10......PART♡
جیمین: تو اینجا چی کار میکنی ا.تتت(کمی بلند)
شیدا: وای خدای من تو مافیا هستی همون جیمینه واسه اولین بار دارم مافیا میبینم(فکر کنم مافیا ندیده هست 😂)
لیا: سلام جیمین خوبی
ویلیا: سلام
زهرا: سلام
میا: سلام
کوک : لیاااا اینجا چیکار میکنی
تهیونگ و جین و جیهوپ و شوگا: اینجا چه خبره
۵ دقیقه بعد از بحث کردن
تهیونگ: خوب جیمین ا.ت کیه
جین: اسمش یادم میاد کی بودددد؟؟
جیهوپ: شاید دوست پدر جیمین دخترش باشه شاید اینو یادم امد
شوگا: شاید جیهوپ راست میگه
کوکی: من میدونم کیه
تهیونگ جین و جیهوپ و شوگا: تو میدوستیو به ما نگفتی
کوک: بس کنید لیا بهم گفته
جیمین : همون دختره که راجبش گفتم هست همونی که پدرم با پدرش دوست بوده
تهیونگ و جین و شوگا و جیهوپ و کوک : اهان
کوگ: ولی دوست لیا هم هست
جیمین: اره میدونم
جیهوپ: راستی اون دخترا کین
جیمین : زیاد یادم نمیاد ولی اون یکی بغل ا.ت هست اون میا هست خواهرش ولی ناتنی دیگه
جیهوپ: ولی اون میا خیلی خوشگل هااا
جیمین: خوشت امده ازش
جیهوپ: اره خوب راست اره
جیمین بیاین بریم پیششون
تهیونگ : بریم
کوک و شوگا و جیهوپ و جین : اوکی بریم
جیمین: ا.ت میتونی دوستات رو معرفی کنی
ا.ت: چی
شیدا: ببخشید ا.ت حسابی مسته بزارین خودمون خودمون رو معرفی کنیم خوب من شیدا هستم دوست صمیمی ا.ت و میا زهرا و ویلیا و لیا و راجب جیمین و کوک و تهیونگ و جیهوپ و جین و شوگا به ما گفت لیا
میا: سلام من میا هستم خواهر ناتنی ا.ت
زهرا: سلام من زهرام دوست صمیمی ا.ت و میا و شیدا و ویلیا و لیا
ویلیا: سلام من ویلیا هستم دوست صمیمی ا.ت و میا و شیدا و زهرا و لیا
شیدا زهرا ویلیا ما: خوب خودتون رو معرفی کنید
جیمین: من جیمین هستم دوست پسر ا.ت
♡10......PART♡
جیمین: تو اینجا چی کار میکنی ا.تتت(کمی بلند)
شیدا: وای خدای من تو مافیا هستی همون جیمینه واسه اولین بار دارم مافیا میبینم(فکر کنم مافیا ندیده هست 😂)
لیا: سلام جیمین خوبی
ویلیا: سلام
زهرا: سلام
میا: سلام
کوک : لیاااا اینجا چیکار میکنی
تهیونگ و جین و جیهوپ و شوگا: اینجا چه خبره
۵ دقیقه بعد از بحث کردن
تهیونگ: خوب جیمین ا.ت کیه
جین: اسمش یادم میاد کی بودددد؟؟
جیهوپ: شاید دوست پدر جیمین دخترش باشه شاید اینو یادم امد
شوگا: شاید جیهوپ راست میگه
کوکی: من میدونم کیه
تهیونگ جین و جیهوپ و شوگا: تو میدوستیو به ما نگفتی
کوک: بس کنید لیا بهم گفته
جیمین : همون دختره که راجبش گفتم هست همونی که پدرم با پدرش دوست بوده
تهیونگ و جین و شوگا و جیهوپ و کوک : اهان
کوگ: ولی دوست لیا هم هست
جیمین: اره میدونم
جیهوپ: راستی اون دخترا کین
جیمین : زیاد یادم نمیاد ولی اون یکی بغل ا.ت هست اون میا هست خواهرش ولی ناتنی دیگه
جیهوپ: ولی اون میا خیلی خوشگل هااا
جیمین: خوشت امده ازش
جیهوپ: اره خوب راست اره
جیمین بیاین بریم پیششون
تهیونگ : بریم
کوک و شوگا و جیهوپ و جین : اوکی بریم
جیمین: ا.ت میتونی دوستات رو معرفی کنی
ا.ت: چی
شیدا: ببخشید ا.ت حسابی مسته بزارین خودمون خودمون رو معرفی کنیم خوب من شیدا هستم دوست صمیمی ا.ت و میا زهرا و ویلیا و لیا و راجب جیمین و کوک و تهیونگ و جیهوپ و جین و شوگا به ما گفت لیا
میا: سلام من میا هستم خواهر ناتنی ا.ت
زهرا: سلام من زهرام دوست صمیمی ا.ت و میا و شیدا و ویلیا و لیا
ویلیا: سلام من ویلیا هستم دوست صمیمی ا.ت و میا و شیدا و زهرا و لیا
شیدا زهرا ویلیا ما: خوب خودتون رو معرفی کنید
جیمین: من جیمین هستم دوست پسر ا.ت
۳.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.