شب که می شود خیالت شاخه گل
شب که می شود خیالت شاخه گل
نسترنی میشود بر روی موهای پریشانم
و عطر می شود
در اغوش بی قرار و باران خورده ام...
شب که می شود
خیالت از همان دورتر ها از همان خیلی
دورترها عطر می شود
و پُر می شود در شیشه ی احساســـم
عشق جان دوست داشتنت را
حتئ از همان دورترها آنقدر بوی زندگی
می دهد که گاهی بجای هوا
دوست داشتنت را نفس می کشم
و گاهی بجای زندگی
مثل رویایی بی پایان خیالت را
به تنم می بافم
و عاشقی می کنم
نسترنی میشود بر روی موهای پریشانم
و عطر می شود
در اغوش بی قرار و باران خورده ام...
شب که می شود
خیالت از همان دورتر ها از همان خیلی
دورترها عطر می شود
و پُر می شود در شیشه ی احساســـم
عشق جان دوست داشتنت را
حتئ از همان دورترها آنقدر بوی زندگی
می دهد که گاهی بجای هوا
دوست داشتنت را نفس می کشم
و گاهی بجای زندگی
مثل رویایی بی پایان خیالت را
به تنم می بافم
و عاشقی می کنم
۴.۸k
۰۴ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.