تا به حال به پیری من فکر کردی

تا به حال به پیری من فکر کردی؟
اون موقع که دور چشمام چین چین شده و رژلب رو لبام خوب وای نمیسته!
اون موقع که دستام دیگه مث الان سفید و خوشگل نیستن ولی حلقه ای که برام خریدی توو انگشتم همینقدر خوشگله
اون موقع که جای این تاپ شلوارک زرده یه پیرهن گل گلی سرمه ای طوسی تنمه و موهام با اینکه کم پشت شده ولی به خاطر اینکه تو موی بلند دوس داری کوتاهشون نکردم
اون موقع که غذامون جای قرمه سبزی چرب کدوی آب پزه اما شام شب سالگرد آشناییمون همون پاستای معروف دست پخت توئه
فک نکردی؟
من فک کردم به اون موقع های تو که یه دستمال کوچولوی خوشگل توو جیبته که تند تند عینکتو تمیز کنی
هر روز صبح که بیدار میشی ریشاتو میزنی که من سفیدیشونو نبینم
با اینکه سختته تنهایی بری خرید اما کادوی تولدمو خودت تنهایی میخری
من فک کردم به اون موقع ها که میری توو قنادی واسه سالگرد ازدوجمون کیک میخری با اینکه میدونی هیچ کدوممون نباید کیک بخوریم
به اون روزا که کتونیامون شکل همه و دستمو گرفتی و داریم توو پارک قدم میزنیم
من فک کردم به روزایی که چشمات ضعیف تر شدن اما تا دوتا دونه از زیر ابروهام برمیدارم میگی:خوشگل تر شدیا!
من فک کردم به پیریامون
به خونه ی گل گلیمون
به خودم
به تو
دیدگاه ها (۳)

همیشه دوس داشتم یه دخمل اینجوری داشته باشم ، ای جان دلم پناه...

ما اینجا در آخرین سال از سده‌ی 14 خورشیدی، خزیده‌ایم توی اتا...

میدانی، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم، چه اتفاقی اف...

پناه می‌برم به تاریک‌ترین گوشه‌ی اتاق،درها را می‌بندم،پتو می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط