رمان

#رمان
#سخت_ترین_کارم

part:5

ویو ا.ت
این ۷تا پسر گروه موسیقیه مشهورند که اسم گروهشون BTS هست من تا حالا اسم گروهشونو نشنیده بودم عجیب بود برام ولی قیافهاشون برام آشنا بود
چون وقتی توی خیابون های سئول میرفتم عکسشون همه جا بود نمیدونستم چرا اومدن ولی برام مهم نبود چون مهمترین چیز برام دزدیدن الماس ها بود

ویو هانی

چشام داشتن از تعجب کنده میشدن ۷تا پسر جذاب یهو وارد شدن آدم از خوشکلیشون سکته میکنه
لامصب لعنتیا خیلی جذابن ولی پسر اون پلیس احمقه هم کم نداره خیلی خوشکله

یهو همون ۷تا پسر و اون پسر پلیسه رفتن پیش الماس و احمق هیکلیه شروع کرد سخنرانی میگه این پسرا BTSهستن خو احمق خان کدوم خنگی نمیشناستشون

بعدش پسر پلیس رو معرفی کرد میگه که پسر بزرگترین و بهترین پلیس کره چا اون وو هستن والله هم خودش هم اسمش عالین
رفتم پیش ا.ت بهش گفتم:
هانی:بی تی اس و چا اون و هم که اینجان اونا رو هم باید بیهوش کنیم؟(معصومانه گفت اخه صورتش آدم رو گول میزنه)

ا.ت:هانی نگاه کن این حرکات رو من نیست گفته باشم همچنین خودت میدونی این کار چقدر برام مهم هست پس، نه بی تی اس نه چا اون وو، ولی من BTS رو نمیشناسم فقط قیافهاشونو تو خیابونا رو پوستر و اینا دیدم،کین دقیقا

هانی:باشه بابا میدونم تاثیرگذار نیس،بعد چی ها؟؟؟؟چی گفتی؟بی تی اس رو نمیشناسی؟یعنی ا.ت تو بزرگترین خر دنیایی مگه میشه نمیشناسیشون؟

ا.ت:خب نمیشناسم چیکار کنم،عجب

هانی:بابا اینا بزرگترین گروه موسیقیه دنیان، الان من دربارشون چی بهت بگم،اخه تا فردا هم تموم نمیکنم، فقط میتونم بهت بگم اگه بهشون آسیب بزنیم برامون خیلی بد میشه چون هرکسی نیستند

ا.ت:هرچی مهم نیست،با اشاره ی من بمب بی هوشی رو میندازی،
یوهان هرچی دستگاه مسگاه دوربین و این خرتوپرتا هست غیر فعال میکنی،
من و چان هم اون ۷تا و چا اون وو و احمق هیکلیه رو بیهوش میکنیم،
پس بزن بریم


پایان پارت پنجم


#بی_تی_اس
#BTS
#ارمی
#ARMY
#رمان_از_بی_تی_اس
#ROMAN_OF_BTS
#چا_اون_وو
#cha_eun_woo
#فیک
#fake
#وانشات
#vanshat