وقتی از سربازی برمیگرده و

وقتی از سربازی برمیگرده و....

بهترین روز زندگیت بود روز برگشتن نامجون از سربازی

از دیشب خوشحال بودی و از هیجان خوابت نبرد
ویو صبح دم در پادگان

خیلی خوشحال بودی چند دقیقه ی دیگه تمام این ۲ سال تموم میشد

نامجون از در پادگان اومد بیرون دختر وقتی پسر رو دید
از هیجان پرید بغل پسر

نامجون : سلام پرنسس کوچولوی من

ا.ت: سلام مرد من

نامجون دختر رو بغل کرد موهای بلند و لخت دختر رو بوسید
نامجون: هنوز هم همون بو رو میده
لب دختر رو بوسید دختر هم بوسه رو عمیق تر کرد
فن هایی که اونجا بودن از خوشحالی و هیجان داد و جیغ میزدن

دختر لبش رو جدا کرد و سرش رو توی گردن پسر گذاشت بو کشید
ا.ت: هنوز بوی شکلات میدی
هردو خندیدن تهیونگ هم با ذوق به این دو کبوتر نگاه میکرد قلبش آب میشد ........
دیدگاه ها (۰)

جین : جیهوپ: ×جیهوپ: اوخیییی نگاهشون کن (ذوق)جین : بس دیگه ...

سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه ایشون کاترین خوشگلمونه ...

ناشناس هرچی خواستی بگو🌚🎀https://harfeto.timefriend.net/17494...

سناریو

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط