اگر من بزرگ نمی شدم پدربزرگ هنوز زنده بود

اگر من بزرگ نمی شدم پدربزرگ هنوز زنده بود
موهای مادرم سفید نمی شد
مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید
تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود
غروب جمعه برایم انقدر دلگیر نبود

چقدر گران تمام شد بزرگ شدن من.......
دیدگاه ها (۱)

عشق آن بغض عجیبیست که از دوری یارنیمه شب بین گلو مانده و جان...

زنهاوقتِ دلگیری از دنیاهر چه بپرسیمی گویندهیچی...مهم نیست، م...

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۷ / صفحه پنجم :ذوق و شوق تمام وجودم ...

دوست دختر اجاره ای

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط