آسمان غصه نخور

آسمان غصه نخور!
اشک نریز!
شانه ام مرهم توست
آسمان گریه نکن!
دل من می گیرد
در پس پرده ی تنهایی خویش ،
مرغ مایوس امیدم بخدا می میرد...
روبرویم بنشین..
تا خودم اشک پر از حزن تو را پاک کنم...
غم مخور ،
جای تو من می گریم تو بخند
باید آرام آرام ،
دست بی منت احساسم را ،
با نفس های غم اشک تو نمناک کنم
آسمان غصه نخور !
دل بیچاره ی من هم تنگ است
درعوض جنس دل آدمها ،
بخدا از سنگ است
نکند، به دل پاک تو هم سنگ زدند؟
به حریر دل معصوم تو هم چنگ زدند؟
آسمان اشک نریز
دیدگاه ها (۱)

ای یلدا چه کرده ای با آذر که لبانش چو سرخی انار حکایتش چو حا...

حتی اگر خیال منی، دوست دارمت ای آن که دوست دارمت اما ندارمت....

باید از عشق بسازم غزلی قابل تو.غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل ...

بابام میگه امشب 'دیگه' شب یلداست... بهش میگم به سلامتی خوب چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط