عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو

عمارت کن مرا آخر.. که ویرانم به جان تو..

#مولوی
دیدگاه ها (۸)

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریختگر تو هم از من گریز...

چقدر ماه گرفتگی را دوست دارم شبیه توستوقتیمو روی صورتت می‌ری...

مـــــرا ببـــــوس که بوسه هایتمانند مردادگرم و جانسوز و نفس...

لبش می‌بوسم و در می‌کشم میبه آب زندگانی برده‌ام پینه رازش می...

میکنی اخر مرا درگیر بیماری قند جان هرکس دوست داری اینقدر شیر...

رفیق نمیدونی چقدر بی تو ویرانم

❤️ تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط